یافتن پست: #love

حضرت@دوست
حضرت@دوست
دیگر آمدنت را انتظار نمی‌کشم

حتی دیگر از خواسته‌ام برای آمدنت گذشته‌ام
اینکه از حال و روزت با خبر باشم
دیگر برایم مهم نیست

حضرت@دوست
حضرت@دوست



حسرت که دلی در طلب یار بماند............وز آن غم هجر دیده ی خونبار بماند
روزی که دلی بسوخت و اشکی جاری..........در دام و قفس جان به سر ِ دار بماند

حضرت@دوست
حضرت@دوست

یک روز که نور وصل بر ما تابد.......بلبل به غزل ، لاله به گلزار بماند
چون مست می ناب عزیزی گردی ......عالم به عجب در خم این کار بماند

حضرت@دوست
حضرت@دوست

آدم فریب گندم‌گون عارضی بدید
شد در بهشت عارض آن حور عین گریخت

حضرت@دوست
حضرت@دوست

دهان چو حقهٔ یاقوت و، عقد دندانت
میان حقه، در شاهسوار را ماند

حضرت@دوست
حضرت@دوست

نسیم کوی تو گویا بود نسیم بهشت
شمیم موی تو مشک تتار را ماند

حضرت@دوست
حضرت@دوست

نخواهی دید «ترکی» را از این پس جز به میخانه
که جایی در جهان، او را از این بهتر نخواهد شد

حضرت@دوست
حضرت@دوست

وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم ، بُریدی و نبریدم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ای ساربان شبی که کنی عزم کوی او
آگاه کن، یکی به صدای جرس مرا



حضرت@دوست
حضرت@دوست
از مستی شب

من آشفته هم در خواب مستی کاش می مردم
که روز از مستی شب این همه خجلت نمی بردم

حضرت@دوست
حضرت@دوست

به سامانم نمی‌پرسی، نمی‌دانم چه سر داری
به درمانم نمی‌کوشی، نمی‌دانی مگر دردم؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست

نه راه است این که بُگذاری مرا بر خاک و بُگریزی

گُذاری آر و بازم پرس تا خاکِ رَهَت گردم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری

که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماهست و پرشعری

صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو