در فکر تو غرق بودم
که شدت وزش باد مرا به خودم اورد
و باز خود را در هیاهو یافتم
کاش تمام نشود راهی که میروم
تا سینمای منظره ها در کنار من نمایش داده شود
و من غرق شوم در دریای ارامش تو
می دانید
این شاید خودکشی خوشایندی است
کاش تن ام هم با من همراه می شد
مانند کسی می شوم که روح اش
از بدن اش جدا می شود
روح به جلو می رود اما تن همانجا می ماند
مانند من .. که قلبم و فکرم به سوی تو میایم
اما جسم لجبازی می کند و همانجا می ماند
راستی باز دوباره
تو به من شور شعر گفتن دادی
کاش میدانستی که برای تو می گویم
دلم میخواهد فریاد بزنم
که گوش کسانی که نمی شوند
از کسانی که ادعای شنیدن دارند
شنوا تر است
چه سخت است که نمی دانی
چه سخت و دردناک