یافتن پست: #گلایه

0
0
با حس عجیبی، با حال غریبی، دلم تنگته
پر از عشق و عادت، بدون حسادت، دلم تنگته

گله بی گلایه، بدون کنایه، دلم تنگته
پر از فکر رنگی، یه جور قشنگی، دلم تنگته

تو جایی که هیشکی واس هیشکی نیست و همه دل پریشن
دلم تنگ تنگه واس خاطراتت که کهنه نمیشن

دلم تنگ تنگه برای یه لحظه کنار تو بودن
یه شب شد هزار شب که خاموش و خوابن چراغای روشن

من دل شکسته، با این فکر خسته، دلم تنگته
با چشمای نمناک، تر و ابری و پاک، دلم تنگته

ببین که چه ساده، بدون اراده، دلم تنگته
مث این ترانه، چقد عاشقانه، دلم تنگته

دلم تنگته

حضرت@دوست
حضرت@دوست


گفتم که چشم تو تاراج روح ماست.
.گفتی سفر بکن آرام میشویی


سکوت شب
سکوت شب
عاشق شدن تاثیری مشابه مصرف کوکایین بر مغز و اعصاب دارد.

گرفتن دست کسی که عاشقش هستید می‌تواند درد فیزیکی، همین‌طور استرس و ترس را کاهش دهد.

آدم‌هایی که اعتماد به نفس پایینی دارند تمایل دارند دیگران را “قضاوت” و آنها را تحقیر کنند

خاطرات به مرور زمان تحریف می‌شوند.

هر انسان به‌طور متوسط حداقل یک خاطره‌ی ساختگی دارد.

حدودا ۸۰ درصد صحبت‌های گروهی آدم‌ها، گلایه است.

افسردگی نتیجه‌ بیش ‌از حد فکر کردن است.

ذهن مشکلاتی را خلق می‌کند که حتی وجود نداشته‌اند.

اگر خودتان را متقاعد کنید که خوب خوابیده‌اید، مغزتان فریب می‌خورد که شما واقعا خوب خوابیده اید.

هرچه نامطمئن‌تر باشید بیش‌تر جبهه می‌گیرید و از عقایدتان دفاع می کنید

امروزه سطح اضطراب یک نوجوان دبیرستانی به‌طور متوسط به اندازه‌ی یک بیمار روانی در دهه‌ی ۱۹۵۰ است.

آغوشي طولانی‌تر از ۲۰ ثانیه مواد شیمیائی در بدن‌تان ترشح می‌کند که باعث می‌شود به شخصی که در آغوش گرفته‌اید اعتماد کنید.

آدمها در هنگام خستگی فیزیکی راستگوتر هستند.
براي همین است که آدمها‌ در مکالمات آخر شب دست به اعتراف می‌زنند.

wolf
wolf



دوستتــــ دارم
گلایه از تکراری بودنش نکن
مشکل از مـــــن نیست
تو زیادی دوست داشتنی هستی ...:الهه:دی
:بوس:دی

:آمازون

wolf
wolf
نیمی از گلایه ها زمانی تمام می شود
که فقط به او بگویی:
حق با توست...
حق با توست، یعنی عذرخواهی کردن،
یعنی " دوستت دارم "،
یعنی اینکه می بوسمت...
باور کن
برای آدم هایِ با ارزش در زندگیتان
جمله " حق با توست "
زیباترین جمله آتش بس است ...





wolf
wolf
بیا خودمان خوش باشیم ...
رو در رویمان می گویند،می خندند ...
و اما امان از نبودنمان ...
به یک باره زیر و رو می شوند ...
بیا خودمان دل خوش هم باشیم ...
تو دُردانه منی ...
همان که موقع خلقت خدا ...
برای من نقاشیش کرده بود...
بیا از تمام حاشیه ها دل بکنیم ...
این مردم گاهی به خدا هم ایراد می گیرند ...
اینجا از خدا هم گلایه دارند ...
بیا فاصله بگیریم ...
دور شویم ...
رابطه ها را به سلامی و خداحافظی ختم کنیم ...
اینجا بغض و کینه بیداد می کند ...
فاصله بگیر ...
بیا خودمان خوب باشیم ...





wolf
wolf
نه ! اینطور نمی شود
یا تو مرا ببوس
یا من تو را
یا تو اخم هایت را باز کن
یا من اخم هایت را باز می کنم
فکرش را هم نکن
این شب؛ بی تو صبح نمی شود
بی آغوشِ مچاله شده ی من میانِ بازوانت
بی من چای که هیچ
آب هم از گلویت پایین نمی رود
انقدر آن صفحات مجله را ورق نزن
در هیچ کدام از صفحه هایش
تصویرِ مرا پیدا نمی کنی
من رو به رویت نشسته ام
منتظرم !
بیا !
بیا و با همان غرور همیشگی ات
از در و دیوار گلایه کن
اصلا بگو چرا گلدانِ کنارِ پنجره کج شده
بگو کتریِ چای خودش را کشت
بیا و بگذار من دست به دورِ کمرت بی اندازم
در چشمانت نگاه کنم
و آرام بگویم :
عشق مغرورِ لجبازِ من؛ من هم دلم برایت تنگ شده

عادل دانتیسم

wolf
wolf
چگونه شرح دهم بت پرست یعنی چه؟

کسی که دل به تو یک عمر بست یعنی چه؟

برای لحظه ی اول که دیدمت ناگاه

نخورده تجربه کردم که مست یعنی چه

گذشتی و نگذشتم که خاطرت باشد

کسی که پای دلش مانده است یعنی چه

گلایه می کند از گریه ام خدا اما

زمین نخورده بفهمد شکست یعنی چه

تو را که ترک کنم تازه بعد می فهمی

که انتقام من و ضرب شصت یعنی چه ؟



الهام دیداریان


ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
شــبانه های بی تو را، همیشه آه میکشم..
به من نگو غزل غزل، چـرا سیـاه میکشم..

شبیه شعــــر غم شدم، گلایه های منتظر..
دلی کنــــار پنجـــــره، پُر از نگاه میکشم..

دوباره دید میــــزنم، تمام طول کوچه را..
بغــــض مسافـــــر گمی، کنار راه میکشم..

به داد من نمیرسی، خــــراب با تو بودنم..
میان غصه ی شـــبم، پلنگ و ماه میکشم..

بدون تو چـها کنم ، کجای قصه مانده ای..
که شوق کودکانه را، چه بی پناه میکشم..

شکسته شد غرور من، بپای لنگ وعده ها..
تمام عمــــــــر بی تو را، اگر تباه میکشم..:هعی


wolf
wolf
در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم

یارای گفتن گله‌ها نیست، بگذریم



دردیست در دلم که دوایش نگاه توست

دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم



گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟

گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم...



ابری که می‌گذشت به آهنگ گریه گفت:

دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم»



هرچند دشمنم شده‌ای دوست دارمت

بر دوستان گلایه روا نیست، بگذریم



سجاد سامانی

wolf
wolf
دلم فقط بهانه تو را دارد !
تو می دانی بهانه چیست ؟
بهانه همان است که شبها خواب را از چشم من می گیرد ٬
بهانه همان است که روزها میان انبوهی از آدمها چشمانم را پیِ تو می گرداند ٬
بهانه همان صبری ست که به لبانم سکوت می دهد تا گلایه ای نکنم از نبودنت ..

wolf
wolf
خبر به دورترین نقطه جهان برسد

نخواست او به من خسته بیگمان برسد



شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت

کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد



چه میکنی، اگر او را که خواستی یک عمر

به راحتی کسی از راه ناگهان برسد...



رها کنی، برود، از دلت جدا باشد

به آنکه دوست ترش داشته، به آن برسد



رها کنی، بروند و دو تا پرنده شوند

خبر به دورترین نقطه جهان برسد



گلایه ای نکنی، بغض خویش را بخوری

که هق هق تو مبادا به گوششان برسد



خدا کند که... نه! نفرین نمیکنم، نکند

به او، که عاشق او بوده ام، زیان برسد



خدا کند فقط این عشق از سرم برود

خدا کند که فقط زود آن زمان برسد



نجمه زارع

{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور!
حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است.
هر قلبی دردی دارد
فقط نحوه ابراز آن فرق دارد.
بعضی ها آن را در چشمانشان پنهان می‌کنند
بعضی ها در لبخندشان!
خنده را معنی به سر مستی مکن
آنکه میخندد غمش بی انتهاست
نه سفیدی بیانگر زیبایی ست
و نه سیاهی نشانه زشتی...
کفن سفید اما ترساننده است و کعبه سیاه اما محبوب و دوست داشتنی است. انسان به اخلاقش سنجیده می شود نه به مظهرش...
قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی،نظری به پایین بینداز و داشته هایت را شاکر باش.

‌‌

wolf
wolf
دوباره می نویسمت ..کنارِ بیت آخرم
وچکه چکه می چکم...به سطر های دفترم
تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکه ای ...و من غریق مست شب
دوباره تو ..دوباره من..شناوری ..شناورم
شنیده ام زپنجره سراغ من گرفته ای؟
هنوز مثل قاصدک ..میانِ کوچه پرپرم
گلایه از قفس کمی...کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریده ام ...برای این کبوترم
شبی بخواب دیدمت...میانِ تنگِ کوچه ها
قدم زنان ..قدم زنان..تو را به خانه می برم
غزل بخواب می رود...به انتها رسیده ام{-109-}{-109-}

سید ایلیا
سید ایلیا
عواقب ناشکری در برابر بلاهای کوچک.... برو دیدگاه

صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو