یافتن پست: #کویر

wolf
wolf
شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست

که آنچه در سرِ من نیست، بیم رسوایی ست



چه غم که خلق به حسن تو عیب می گیرند؟

همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست



اگر خیال تماشاست در سرت، بشتاب

که آبشارم و افتادنم تماشایی ست



شباهت من و تو هرچه بود ثابت کرد

که فصل مشترک عشق و عقل تنهایی ست



کنون اگرچه کویرم هنوز در سرِ من

صدای پر زدن مرغ های دریایی ست





فاضل نظری{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

wolf
wolf
یک رود و صد مسیر، همین است زندگی

با مرگ خو بگیر! همین است زندگی



با گریه سر به سنگ بزن در تمام راه

ای رود سر به زیر! همین است زندگی



تاوان دل بریدن از آغوش کوهسار

دریاست یا کویر؟ همین است زندگی!



بر گِرد خویش پیله تنیدن به صد امید

این "رنج" دلپذیر همین است زندگی



پرواز در حصار فرو بسته حیات

آزاد یا اسیر، همین است زندگی



چون زخم، لب گشودن و چون شمع سوختن

"لبخند" ناگزیر، همین است زندگی



دلخوش به جمع کردن یک مشت "آرزو"

این "شادی" حقیر همین است زندگی



با "اشک" سر به خانه دلگیر "غم" زدن

گاهی اگرچه دیر، همین است زندگی



لبخند و اشک، شادی و غم، رنج و آرزو

از ما به دل مگیر، همین است زندگی



فاضل نظری{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

سکوت شب
سکوت شب
خسته‌ام از این کویر، این کویر کور و پیر
این هبوط بی‌دلیل، این سقوط ناگزیر
آسمان بی‌هدف، بادهای بی‌طرف
ابرهای سر به راه، بیدهای سر به زیر
ای نظاره‌ی شگفت، ای نگاه ناگهان!
ای هماره در نظر، ای هنوز بی‌نظیر!
آیه آیه‌ات صریح، سوره سوره‌ات فصیح!
مثل خطی از هبوط، مثل سطری از کویر
مثل شعر ناگهان، مثل گریه بی‌امان
مثل لحظه‌های وحی، اجتناب‌ناپذیر
ای مسافر غریب، در دیار خویشتن
با تو آشنا شدم، با تو در همین مسیر!
از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی
دیدمت ولی چه دور! دیدمت ولی چه دیر!
این تویی در آن طرف، پشت میله‌ها رها
این منم در این طرف، پشت میله‌ها اسیر
دست خسته‌ی مرا، مثل کودکی بگیر
با خودت مرا ببر، خسته‌ام از این کویر!

wolf
wolf
خیالم را که میهمان باشی ،
زنبق های شعر از کویر واژگانم می شکفد .
به اِعجازی شاعر عشق تو می گردم .
و در عروجی نورانی ؛
یاد تو ؛
در صندوقچه ی سربه مُهر قلبم ،
فرود می آید ...
مگو بازی با کلمات است !
این احساس است که به مصاف آمده است .
قهرت را غلاف کن ...
زهره طغیانی{-109-}{-109-}

wolf
wolf
اهل رشد کردن باشی در بیابان ، در کویر...
و حتی در سنگ هم رشد خواهی کرد
همین...!
زندگی سخت هم باشد،
ما سخت تر از آنیم

khanpoor
khanpoor
اجازه هست....؟؟

اجازه هست که عشقتو،توکوچه هادادبزنم؟
روپشت بوم خونه هااسمتوفریادبزنم؟
اجازه هست که هرنفس ترانه بارونت کنم؟
ماه وستاره روبازم فدای چشمونت کنم؟
اجازه هست که خنده هات قلبموازجابکنه؟
بهت بگم عاشقتم،دوست دارم یه عالمه
اجازه هست نگاهتو،توخاطرم قاب بکنم؟
چشمی که بدخواهمونه،به خاطرت خواب بکنم؟
اجازه فریادبزنم:توقلبمی تابه ابد؟
بدون اگه رسوابشم به خاطرت خوبه،نه بد!
اجازه هست دریاباشم،کویرروپیمونه کنم؟
توصدف دلم بشی،من تودلت خونه کنم؟

سیده شهید حجّاری
سیده شهید حجّاری
لیست دوم حقوقهای نجومی بیرون اومد با انکه خیلی سعی شده این لیست بیرون درز نکنه
ریس بیمارستان بقیته الله 380 میلیون
ریس بیمارستان امام خمینی425میلیون
ریس مترو تهران حومه 225 میلیون
ریس بیمارستان الزهرا 326میلیون
ریس بیمارستان شفا 189میلیون
ریس بیمارستان جم329میلیون
ریس بیمارستان میلاد 382میلیون
ریس بیمارستان الجواد 376میلیون
ریس شرکت پارس خودرو332میلیون
ریس شرکت سایپا دیزل462میلیون
ریس شرکت سایپا گستر 395میلیون
ریس شرکت مگا موتر 462میلیون ریس شرکت کویر تایر385میلیون
ریس شرکت یزد تایر294میلیون
ریس شرکت ایران تایر 195میلیون
ریس شرکت کرمان خودرو396میلیون
ریس دیوان محاسبات 436میلیون
ریس آمار ایران 263میلیون............دنیارو آب ببره ،ملت ایرانو خواب میبره.....
قابل توجه آقایون پوست کلفت که حقوق چند ده میلیونی میگیرند واما.... *****************
یاد شهید بابایی بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت : مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده !!

یاد شهید رجبی بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت

A3man
A3man
دستور تهیه کرمان در دیدگاه :-X:-X:-X

وجیهه سادات
وجیهه سادات
وقتی تو بیایی سنگ فرش سرد خیابان چراگاه آهوان می شود!

گرگ ها در برابر گوسفندان زانو می زنند و شقاوت نیاکان را به کرنشی غریب پوزش می طلبند!

وقتی تو بیایی زمین آتش فشان خشممش را فرو می خورد، در کویر می بارد! چندانکه جویباران عیادت شوره زاران را فریضه بدانند.

بیا!

و دست های پینه بسته کارگران را به بوسه ای بنواز و حجم ترانه های دختران قالی باف را از شادی پر کن. بیا و فانوس های بادی را در ساحل بیاویز و ماهی گیران خسته را به صدای موج بخوان!

بیا و برای « مرتضی » دو چرخه بخر و کفش های کهنه ی « مریم » را نو کن. لباس های زمستانی « عباس » هنوز آستین ندارد!

و هنوز سقف خانه « رحمان » چکه می کند و « شهربانو » -زنش- تشت زیر آن میگذارد!

اگر تو بیایی دیگر « محرم ها » « رمضان » قمه اش را بر فرقش نخواهد کوفت و « صفر » با دست خود، گِل بر سرش نخواهد گذاشت و شهر در عزای عدالت، سیاه نخواهد پوشید!

راستی در کجایی؟ در «هور قلیا » ؟ در « مثلث برمودا » ؟ یا در قلب « غلامرضا » وقتی غریبی جدت حسین را به سینه می کوبد؟!!

جواد محقق

هادی
هادی
به کجا چنین شتابان ...

سلام

bahar
bahar
@mahneshan سلام عرض شد{-35-}

صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو