یافتن پست: #کجا

بهار نارنج
بهار نارنج
سلام
ورودی ساینا زجده
باعی:رفتن

aliaga
aliaga
همیشه از آدم هایی گفتیم که رفته اند از رفتنشان از

خیانت ها و غرور و بی توجهی هایشان بیایید یکبار

هم از خودمان بگوییم یکبار هم خودمان را قضاوت

کنیم ببینیم کجای کارمان اشتباه بود کجای

عشقمان،هوس بود کجای حرف هایمان،دلیلی شد

برای رفتنش همیشه مقصر آن ها را دانستیم و مهر

تأیید اطرافیانمان باوری کاذب ساخت برایمان ولی

خودمانیم، شاید برای لحظه ای با زبانمان شکستیم

قلبش را با رفتارمان سوزاندیم عشقش را و تمام این

ها دلیلی شد برای رفتنش بیایید یکبار هم که شده

خودمان را قضاوت کنیم، نه آدم های رفته‌ی زندگی

مان را... ^_^

بهار نارنج
بهار نارنج
میو:خسته

مهاجر
مهاجر
امروز بابام یهویی یه ادکلن بهم داد گفت بیا سردار برات یه ادکلن هدیه گرفتم دیدم عجب بوی خفنی ام داره گفتم چند خریدی گفت یک و پونصد
بعد نگاه کردم روش نوشته صنع فی امارات
بابا دمت گرم فکر نمی‌کردم تااین حد مهم باشم براشون 😂

حضرت@دوست
حضرت@دوست
به یه نتیجه رسیدم.یکی با دو ارکانت میاد :خخخ

Aseman
Aseman


🖤🙂🖤

donya
donya 👩‍👧‍👦
دیگه هیچ آشپزی مثل این نمیشه😂=))



محمّد
محمّد
فردا دارم میرم راه دور عروسی دوستم
برام آرزوی موفقیت و سلامت کنید

بهار نارنج
بهار نارنج
خستم خیلی:گگگ
عوضیا برامون ی شهر دیگه کلاس گذاشتن ، برای مدرسه
۲ روز اخر هفته
ما جمعم ازمون داریم
۳ روز توو شهر غریب:گگگ
حالا همه چیش ی طرف ندادن جا و مکان ی طرف
هزینه ی این کلاسام از جیب خودم رفته
همه ی اینا ب درک
رفتم خانه فرهنگیان ، ی اتاق گرفتم برا دو شب ۶۰۰ تومن
حالا هزینه غذا و .... هم ی طرف
تف ب این سیستم بی نظم
هر کی دنبال منافع خودشه
اصن ی حال خرابیم :گگگ

aliaga
aliaga
یکی عربی پست میزاره

یکی انگلیسی...


عنترا اینجا ایرانه فارسی بنویسید با


با زبان اونوریا بهمون فحش میدین فک میکنین نمیفهمیمممم؟؟؟

خانوم میم
خانوم میم
یه خبر مهم

Hana
Hana
اون روز دوستم داشت راجب خصلت هایی ک نمیخواد تو همسرش ببینه حرف میزد
اولیش و گفت خسیس نباشه
حالا من اصن ب این قضیه خیلی فکر نکرده بودم ولی با آدم خسیس زندگی کردن واقعا عذابه :/ و عجیب تر اینکه میگن اصن اینا درست نمیشن دیگه

Tasnim
Tasnim
من همیشه از بازیهای دلبر کوچک با دلبر کوچکتر میفهمم که دلبر کوچک چه معلم بی تربیت و بددهنی داره.
امروز داشتن بازی میکردن دلبر کوچک به دلبر کوچکتر گفت حواست کجاست کودن؟
من : {-15-} این حرف رو از کی یاد گرفتی؟
دلبر کوچک: وقتی آدرینا جا میمونه خانوممون بهش میگه کودن
من: حرف قشنگی نیست. دیگه نگو
دلبر کوچکتر: مگه معلما هم حرف بد میزنن
من:{-15-}
پ.ن: خ.ب آموزش و پرورش

مهاجر
مهاجر
:رفتن

یاس
یاس
خواستم نگم
ولی به قول دوستم
وطیفه اخلاقی بگم
اولش @hadi
بیشترین شناخت به من و پدرم داره و میدونه بابام چطور ادمی بوده
سرمایه دار ال بل نبود ولی قد حاج فلانی کله گند شهر معروف بود به مستجاب الدعوه بودن کسی مریضی داشت پدر میبرد براش قربانی دبح کنه
اواخر که نمیتونست و ترس حرام شدن بود نمیرفتن
باز چاقو میاوردن در خونه و از بابام میخواستن دعا بکنه
و حرف هایی که در مورد من اینده ام بهم می گفت رویاهای صادقه شون
و اما
دیروز که رفتم رای
من همیشه رای مجلس و شورا سفید مینداختم
دیروز یادم افتاد بابام همیشه اول صبح اول رای میداد
بعد برمیگشت سر راه نون میگرفت
می اومد ما رو هم بیدار میکرد صبحونه بخوریم بریم رای
به نیابت پدرم
و سلامتی مامانم قدم هام و رای رو نذر کردم
و الان یادم افتاد چرا دیشب بابا مهمون من بود
این رای دادن کار کوچیکی نبود
و به دست بابام رسید
ان شاالله :گگگ
برام برا چندمین بار اثبات شد ؛
جدای از تمام کاستی ها و مشکلات و فسادها
این انقلاب صاحب داره پاش خون های مقدسی ریخته شده
دشمن شادش نکنیم

صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو