یافتن پست: #چند

خانوم میم
خانوم میم
پ کی می رسیم خونه کتابامو ببینم :هعی

مهاجر
مهاجر
شیخ مهاجر الدین از نمایشگاه کتاب به مقصد شهریار حرکت کرد و آنجا را ترک کرد و ملت را درجهل و ظلمت رها کرد

خانوم میم
خانوم میم
پسر این چه تهرانیه شما دارید؟
چشام سوخت باو

حسام
حسام
دوستم برام ترشی بندری اصل آوورده ..می گه ببر خونتون..به نظرتون این به خونه می رسه ؟! {-157-}

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)


🎥اول نفهمیدم چرا داره افسوس میخوره تا اینکه ادامه‌شو دیدم😅

مهاجر
مهاجر
مهاجر همدانی هم اکنون


حسام
حسام
بد بختی اینجا اصلا آداب غیبت کردن بلد نیستن {-9-}
مثلا بهشون میگی دیدی الی به علی چی گفت؟؟ {-131-} که با شوق و شور بپرسه وااای نه چی گفت؟{-16-} که تو هم ادامه بدی
یهو میگه ولشون کن..ای دوتا دیوونه ان :))

خانوم میم
خانوم میم
یکی منو مجبور کنه دیگه داخل نمایشگاه نرم
هر چند باید برم کتابامو از اون غرفه بردارم :خیخ

마흐디에
마흐디에
یک عدد دایی مهاحر با شلوار لی و تیشرت مشکی رویت شد

ماریا
ماریا
@Ali_s
واقعا که
از شما توقع نداشتم

خانوم میم
خانوم میم
حالا باید تا سه بیدار بمونم :هعی

خانوم میم
خانوم میم
اینجانب ذوق زیادی دارم برای نمایشگاه فردا :فکر
حتی با اینکه پول ندارم کتابی بگیرم :فکر

حسام
حسام
امشب قراره یه خوابی ببینم میشه الان تعریفش کنم ..فردا وقت نمی کنم؟!

مهاجر
مهاجر
کتابخانه شخصی شیخ مهاجرالدین همدانی




خانوم میم
خانوم میم
تهران هوا چژوره؟

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو