مهاجر
شیخ مهاجر الدین از نمایشگاه کتاب به مقصد شهریار حرکت کرد و آنجا را ترک کرد و ملت را درجهل و ظلمت رها کرد
خانوم میم
پسر این چه تهرانیه شما دارید؟
چشام سوخت باو
마흐디에
یک عدد دایی مهاحر با شلوار لی و تیشرت مشکی رویت شد
حسام
امشب قراره یه خوابی ببینم میشه الان تعریفش کنم ..فردا وقت نمی کنم؟!
ملسی بیا همکارشیم پولش خوبه
من خودم عاشق کتاب فروشی ام اونم تو خیابون انقلاب
نخیر من خودم لاک دارم