اخرین باری که سوار مینی بوس شدم ۷ تومن بود
دیدم تاکسی ها مسافر نیست مینی بوس اماده حرکت
پول باهام نبود رفتم داخل کارت بکشم پیرمرده اومد گفت الان حرکتم ۲۰بده سوار شو
تا وقتی که مینی بوس نشون داد همش فکر می کردم کرایه سواری گرفته
ابی با ما چه کردی
ترس و وحشت زیردریایی را در برگرفته بود.
من آنچنان ترسیده بودم که به سختی نفس میکشیدم. مرتبا به خود میگفتم این مرگ است! مرگ.
با وجود اینکه همهی دستگاههای خنک کننده و بادبزنهای برقی را از کار انداخته بودیم و دما به بیش از صد درجه فارنهایت رسیده بود، باز هم میلرزیدم و عرق سرد از سر و صورتم جاری بود و با همهی تلاشی که میکردم قادر نبودم از بههم خوردن دندانهایم جلوگیری کنم.
من درچنین شرایطی بودم که یکباره حمله قطع شد گویا تمام ذخایر کشتی مینانداز تمام شده بود و ترجیح داده بود که حمله را متوقف کند و آنجا را ترک کند .
آن پانزده ساعت که مورد حمله قرار گرفته بودیم، برایم 15 میلیون سال طول کشید.
تمام خاطرات گذشته و کارهایی را که مرتکب شده بودم مقابل چشمانم مجسم میکردم . مثلا قبل از اینکه به ارتش ملحق شوم، کارمند بانک بودم و همیشه از حقوق کم، کار زیاد و پیشرفتهای کوچک و محدود نگران بودم.
ناراحت از اینکه قادر نبودم بنا به سلیقه و میل خود زندگی کنم، چرا قادر به خریدن یک اتومبیل نبودم، چرا نمیتوانستم برای زنم لباسی گرانقیمت تهیه کنم؟ و بدتر از همه اخلاق بد و خشن رئیسم، وضع موجود را برایم طاقتفرسا کرده بود.
همهی این ماجراها مثل فیلم از مقابل چشمانم میگذشت. به خاطر میآوردم که چطور شبها خسته و عصبی به خانه میرفتم و به خاطر کوچکترین مسئلهای با زنم بگومگو میکردم،
یا هر وقت روبروی آینه قرار میگرفتم، آن زخم کوچک روی صورتم که بر اثر تصادف با اتومبیل به جا مانده بود، چگونه باعث ناراحتیام میشد و غمگینم میکرد.
قبل از این ماجرا همهی این مسائل برایم بسیار پررنگ و با اهمیت بود، اما وقتی در اعماق اقیانوس با مرگ دست و پنجه نرم میکردم، به خودم قول دادم که اگر از این مهلکه جان سالم به دربردم و بار دیگر چشمم به خورشید و یا ماه و ستارگان افتاد، دیگر مجالی به نگرانی ندهم و هیچگاه نگران اینگونه مسائل بیاهمیت نباشم . هرگز! هرگز! هرگز!
بله در آن پانزده ساعت پرمخاطره بسیار بیشتر از آن چهار سالی که در دانشگاه سیکاکیوز مشغول تحصیل بودم و کتابهای زیادی را مطالعه کرده بودم، درس زندگی را آموختم!
این آدمایی که حواسشون به تلاشهای هرچند کوچیکت برای پیشرفت هستو باید چلوند اصلا، بس که ماهن، حس خوبیه وقتی انتظار نداری یکی میاد میگه حواسم هست که داری تلاش میکنی.
درمان گیاهی و خانگی فیستول مقعد
درمان خانگی از اولین روش های درمانی بشر برای مداوای بسیاری از بیماری ها است. بسیاری از این روش ها تا به امروز هم شناخته شده اند و برای درمان برخی از بیماری ها مورد استفاده قرار می گیرند. اما همه بیماری ها با روش های خانگی یا گیاهی درمان نمی شوند.
فیستول مقعد از بیماریهایی است که انجام خوددرمانی به هر نحوی نه تنها آن را درمان نمیکند، بلکه می تواند وضعیت را تشدید کند. در برخی موارد بیماران با این تصور کرد، فیستول با دارو و درمان خانگی برطرف میشوند، درمان پزشکی را به تاخیر می اندازد و همین امر هم موجب میشود، بیماری پیشرفت کرده و تعداد فیستول ها بیشتر شود، بنابراین درمان نیز به همان نسبت پیچیده تر خواهد شد.
باید توجه کنید که هیچ یک از این روش هایی که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد، روش قطعی و موثر برای درمان نیستند و صرفا به جهت کنترل عفونت بیماری کاربرد دارند. در ضمن باید قبل از انجام هر یک از این موارد با پزشک مشورت کنید. تنها روش درمان قطعی و سرپایی برای این بیماری، انجام عمل جراحی یا روش درمان با لیزر است.
[
لینک]
فیلم های آموزش کاتلین (Kotlin)
در این صفحه می توانید جلسات رایگان فیلم های آموزش کاتلین از مبتدی تا پیشرفته بصورت پروژه محور با جدید ترین ورژن اندروید استودیو را مشاهده کنید و سپس اقدام به خرید دوره صفر تا صد کاتلین سایت آموزش برنامه نویسی الکامکو نمایید.
[
لینک]
سرعتش زیاده سریع رد شده ندیدی
چقد حرف زدیا امروز
حرف دونیت ندرده