یافتن پست: #پیر

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i

گــاهـی گمان نمی کنی ولی خوب میشود
گــاهـی نمیشود، که نمیشود، که نمیشود…
گــه جور میشود خود آن بی مقدمه
گــه با دو صد مقدمه ناجور میشود…
گــاهـی هزار دوره دعا بی اجابت است
گــاهـی نگفته قرعه به نام تو میشود…
گــاهـی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گــاهـی تمام شهر گدای تو میشود…
گــاهـی برای خنده دلم تنگ میشود
گــاهـی دلم تراشه ای از سنگ میشود…
گــاهـی تمام این آبی آسمان ما
یــکباره تیره گشته و بی رنگ میشود…
گــاهـی نفس به تیزی شمشیر میشود
از هــرچه زندگیست دلت سیر میشود…
گــویـی به خواب بود،جوانی مان گذشت
گــاهـی چه زود فرصتمان دیر میشود…
کــاری ندارم کجایی ، چه میکنی
بـی عـشق سر مکن که دلت پیر میشود….

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i

در این سرای بی‌کسی
نشسته‌ام به در نگاه می‌کنم
دری‌که آه می‌کشد
تو از کدام راه می‌رسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانی‌ام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد
درین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند
به دشتِ پُرملال ما پرنده پَر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کُند
کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی زند
نشسته ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
گذرگهی است پُر ستم که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند!
چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات؟
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند!

رها
رها
میگه :

باده نی در هر سری شر می‌کند..
آنچنان را آنچنان تر می‌کند...

گر خورد عاقل، نکوفر می‌شود!
ور خورد بدخوی بدتر می‌شود...

لیک چون اغلب بدند و ناپسند..
بر همه می را محرم کرده اند...

حکم غالب راست،چونکه اغلب بدند!
تیغ را از دست رهزن بستدند...



پ. ن:یجا هم از مولانا می‌پرسند که آیا می حرام است و در جواب می‌گوید :تا که خورد؟!!

هادی
هادی
نبض تهی دست نگیرد طبیب
درد فقیر، ای پسرک، بی دواست
ما فقرا، از همه بیگانه‌ایم
مرد غنی، با همه کس آشناست

هادی
هادی
بشارت میدهد هردم ،عصای پیر در دستم
که مرگ اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا

``صائب تبریزی``

fatme
fatme

یاد استاد ریاضیمون افتادم
به ریاضی اصن توجه نمیکردم
کلاسایی که حضوری نمیزد رو نمیرفتم
وقتایی که میرفتم کتاب میخوندم کاری به درس دادنش نداشتم
جزوه نمینوشتم
میخوابیدم
کلا پرت بودم سر کلاس این بشر فقط یبار رفتم پای تخته
یبار که سرم رو میز بود صدام زد بم گفت داشتم چی میگفتم؟
منم فقط نگاش کردم مقنعمم کج😂😂همه هم خندیدن
بم گفت میخوای سر کلاس من بخوابی اصن نیا همونجا خودمو افتاده فرض کردم
دوتا همکلاسیم ک اوکی ام باهاشون خوب بودن سر کلاسش هرکاری من نمیکردمو اینا میکردن
آخرش چی شد؟
من پاس شدم
اون دوتا افتادن😂😂خرخونمونم افتاد
بعد فیزیک ک خودمو... دادم براش افتادم😂😂

♡✓
♡✓
بابا بزرگم امشب یادش افتاد که باباش فوت کرده داره زار زار گریه میکنه حالا هر چی بهش میگیم خیلی وقت فوت شده قبول نمیکنه میگه برا من امروز خبر اوردن 🥺

donya
donya 👩‍👧‍👦
پشمااااام:پشمام


پدری در تبریز فرزند ۱۷ ساله‌اش را به دلیل «رفتار و آرایش زنانه» به قتل رساند

🔹رکنا نوشت: مردی در تبریز فرزند ۱۷ ساله خود به نام «پارسا» را به دلیل «رفتار و آرایش زنانه» و «رابطه با همجنس خود» به قتل رساند و سپس خود را به پلیس معرفی کرد.

🔹این مرد درباره انگیزه قتل به پلیس گفت: نمی توانستم در میان فامیل و آشنا سرمان را بالا بگیرم.

🔹این مرد درباره روز حادثه توضیح داد: به بهانه اینکه (او را) به بیمارستان رازی می‌برم و بستری می‌کنم از خانه بیرون بردم اما به جای بیمارستان به یکی از مناطق اطراف تبریز برده و او را به قتل رساندم و با پلیس تماس گرفتم و ماجرا را برایشان گفتم.

aliaga
aliaga
در نبود فنچ سایناحکایت امروز با بنده:...

...
...
💢

پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد او دستانش می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را برزمین انداخت وشکست.

پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند وپدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد‌.

بعد از این که یک بشقاب از دست پدر بزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را درکاسه چوبی بخورد هروقت هم خانواده او را سرزنش می کردند پدر بزرگ فقط اشک می ریخت وهیچ نمی گفت.

یک روز عصر پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی می کرد. پدر روبه او کرد وگفت: پسرم داری چی درست می کنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت: دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست می کنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید!

💠یادمان بماند که: زمین گرد است

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
دوستان اگه بیمه ندارین بیمه ایرانیان کنین خودتونو.. امروز رفم دکتر داروهایی ک هفتصد تومن میشد شدن صدو هفتاد.. چیز خوبیه:سلام

رها
رها
شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش... /
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش.... /

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
عاغایون داداشا اومدم روز مردو تبریک بگم بگم هر چن همتون پیر پسر و عضب اوغلی هسین =)):سلام:نمیدونم برم کارامو کنم واز=)):قهقهه

aliaga
aliaga
نماز میخونید؟؟؟؟:فکر

خانوم میم
خانوم میم
:گل
ما پیروان مکتب آل محبتیم
دلدادگیست مذهب ما ، یا علی مدد...


صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو