مهاجر
عملیات شبیخون
بدلیل نبودن حس ملغی و به شب های آتی موکول شد
Saleh
رفیق
توان آسیب زدن بهشون و داشتم!
برعکس اونا که پشت دروغ آتیش بازی میکردن
من حقیقت اونا رو می دونستم...
اما صبر کردم، به حرمت بچه، خانواده، ناموس.
اینو بدونن که من هرچه صبورتر و بخشنده تر باشم هزاران برابرش درنده تر و بی رحم ترم...
اگه منو به حال خودم نزارن و مجبور بشم برم سراغشون؛
تا قبل از اینکه آسیب جدی و جبران ناپذیری بهشون نرسوندم بی خیال نخواهم شد.
برعکس همیشه که میگم دوبار بخونش،
اینبار ازش اسکرین بگیر و بزار پس زمینه گوشیت...
...
امروز داشتم که درخلوت خودم قدم میزدم، یکدفعه صدایی شنیدم که از پشت گوشی به کسی میگفت "نورِ من".
لبخندی بر روی لبانم آمد. نمیدانم چرا اینقدر به قلبم نشست. با خودم فکر میکردم چه قدر عمیق است این اسم.
"نورِ من" یعنی مهم نیست که چه قدر تاریک هستی، چه قدر تنها هستی، چه قدر ذهنت پر شده از افکار منفی، چه قدر دلت گرفته است و ناراحت هستی. همین که یادت بیاید که کسی هست صدایش بزنی "نورِ من" یعنی در کنار همه تاریکیهای وجودت، نوری و امیدیست که سپیده بزند.
و خوب که به آدمها نگاه کردم، دیدم شاید این روزها تنها دارایی آدمها امید است. که امید پیچش نور است در عمق تاریکی ...
Delnya
تو برای رشد کردن نیازمندی به درد کشیدن ...
هادی
پفک هندی درست کردین تاحالا؟
مهاجر
اهداف برای شبیخون امشب شناسایی شدند و عملیات در وقت مناسب اجرایی خواهد شد
مهاجر
من بلوطی پیربودم زیر یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت
نیم دیگرم راباد برد