یافتن پست: #هوشنگ_ابتهاج

mohamad
mohamad
‏چراغِ روشنِ شب‌های روزگار، تویی...💛

‎#هوشنگ_ابتهاج

در گشودند به باغِ گُلِ سرخ
و منِ دلشده را
به سراپرده ی رنگینِ تماشا
بردند ...

✍️هوشنگ_ابتهاج

༊
شب فرو می‌افتاد
به درون آمدم و
پنجره‌ها را بستم
باد با شاخه در آویخته بود
من در این خانه
تنها، تنها
غم عالم به دلم ریخته بود..



wolf
wolf
‌‌‌‌
چه درد است این؟ چه درد است این؟ چه درد است؟
که در گلزار ما این فتنه کرده‌ست ...؟

چرا در هر نسیمی بوی خون است؟
چرا زلف بنفشه سرنگون است ...؟

چرا سر برده نرگس در گریبان؟
چرا بنشسته قمری چون غریبان ...؟

چرا پروانگان را پر شکسته‌ست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشسته‌ست ...؟

چه آفت راه این هامون گرفته‌ست؟
چه دشت است این که خاکش خون گرفته‌ست ...؟



دردا و دریغا
که در این بازی خونین
بازیچه‌ی ایام... دلِ آدمیان است



Marina
Marina
دردا و دریغا
که در این بازی خونین
بازیچه‌ی ایام... دلِ آدمیان است



wolf
wolf
شب بخیر غارت گرِ شب های بی مهتابِ من ...



شــادی
شــادی

هوا بد است
تو با کدام باد می‌روی؟
چه ابر تیره‌ای گرفته سینه تو را
که با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا نمی‌شود

شــادی
شــادی
چه مبارک است این غم
که تو در دلم نهادی
به غمت که هرگز این غم
ندهم به هیچ شادی



EDRIS
EDRIS
ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت ...



wolf
wolf
در دل بینوای من
عشق تو چنگ می زند ...            
شوق به اوج می رسد،
صبر فرود می‌کند ...



wolf
wolf
مستیم و ندانیم شب از چند گذشته‌ست
پرکن قدحی دیگر و بی چون و چرا باش ...



شــادی
شــادی
هوشنگ ابتهاج :

تو می‌روی و دل ز دست می‌رود
شب غم تو نیز بگذرد ولی
درین میان دلی ز دست می‌رود


wolf
wolf
‌داغ و درد است،
همه نقش و نگارِ دلِ من...



wolf
wolf
جنگلی بودیم
شاخه در شاخه همه آغوش
ریشه در ریشه همه پیوند
وینک انبوه درختانی تنهاییم!
به کجا آیا خواهیم رسید آخر
و چه خواهد آمد بر سر ما
با این دلهای پراکنده
بنشینیم و بیندیشیم ...



صفحات: 1 2 3 4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو