یافتن پست: #هود

حضرت@دوست
حضرت@دوست
در خیال آمدی

عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شاید و اما دارد

WeT
WeT
حالم مث حال اونیکه واس سختترین آزمون سطح کشور شرکت کرد و فقط با ۱٪ پایین تر رد شد 😓😓😓😓

حضرت@دوست
حضرت@دوست
اسْمَعْ افْهَمْ يَا فُلانَ ابْنَ فُلانٍ{-73-}

وقتی کسی -کسی را دوست ندارد رهایش میکند .
به زور نمیشه خودشرا تو پاچه طرف بکند .........
مثل مرده ای میماند که یک عمر از اولیاء خدا دور بوده وقت خاک کردن صورتکفن را باز میکند
تکانش میدهندمیگند {-68-}اسْمَعْ افْهَمْ يَا فُلانَ ابْنَ فُلانٍ..آیا بر آن پیمانی که از ما بر پایه آن جدا شدی می‌باشی؟ {-76-}
عشق ترک شده مثل آدم مرده وتلقین در گوش می ماند

شــادی
شــادی
من واقعا از سبک نقاشی رئال و هایپر رئال خوشم نمیاد.{-75-}
و از اینکه توی جامعه‌ی ایران الان فقط اونو دارن هنر تلقی میکنن متنفرم.

خانوم اِچ
خانوم اِچ
بیهوده دلبری مکن، از ما گذشته‌ است!

حضرت@دوست
حضرت@دوست
در خیال دوست

عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم
تقویم ها گتند و ما باور نکردیم


حیران
حیران
بیهوده آسِمان را
در بالاۍ سَر
جُست‌وجو میکنیم !
آسمان در دِل مومِن است :)

حضرت@دوست
حضرت@دوست
باز میگم فیک یه سری صداشون در میاد
اعلام حضور شه


سارا
سارا
‌المثل

شتر را به نمد داغ می‌کنند

شتری از صاحب خود به شتری دیگر شکایت کرد که همواره بارهای گران بر پشت من می‌گذارد و مرا طاقت تحمل آن نیست. شتر پرسید: بار او چه چیز است که از حمل آن عاجزی؟ گفت: اغلب اوقات نمک است. گفت: اگر در راه جوی آبی باشد، یکی دو مرتبه در آن جوی آب بخواب تا نمک‌ها آب شود و بار تو سبک گردد و نقصان به صاحب تو رسد تا بعد از این تو را رنجه ندارد. شتر به سخن ناصح عمل کرد. صاحب شتر دریافت که خوابیدن شتر در میان آب، به سبب ضعف و بی‌قوتی نیست، بلکه از روی حیله است. پس این بار نمد بارش کرد. شتر ساده‌لوح به طریق معهود، در میان آب خوابید، ولی بارش دو چندان شد. صاحب شتر به زجر و شلاق، تمامش برخیزانید و شتر از بیم چوب، دیگر هرگز در میان آب نخوابید و این مثل شد که شتر را به نمد داغ می‌کنند.

پیام ؛ نیرنگ و فریب، سرانجامی جز شکست ندارد. کاربرد: این مثل در بیان سرانجام انسان مکار و فریب‌کار به کار می‌رود.

حضرت@دوست
حضرت@دوست

گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بیرون کنم

گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست

گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه

گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست

گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی

گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست

گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را

گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست


صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو