یافتن پست: #نمیدونم
ali
دلم میخواد این روزها هرکس حالم رو میپرسه مثل حسین دهلوی جوابش رو بدم که میگه:
«حال مرا هر کس که می‌پرسد بگو: خوب است.
اشکش روان،
اندوه جاری،
زخم‌ها کاری‌ست...»
«حال مرا هر کس که می‌پرسد بگو: خوب است.
اشکش روان،
اندوه جاری،
زخم‌ها کاری‌ست...»
·
نشو
마흐디에
مامانم با تلفن:
_آره پنجشنبه ماهم با مهدیه میریم انگیزه بگیره کنکورشو خوب بده.
+منی که دارم تو اتاق زجه میزنم:
_آره پنجشنبه ماهم با مهدیه میریم انگیزه بگیره کنکورشو خوب بده.
+منی که دارم تو اتاق زجه میزنم:
مهاجر
سعی کنیم این فرهنگو اینجا جا بندازیم اینکه هر آدمی وقتی تو شرایط نامساعد روحی به هر دلیلی بود و اینجارو محلی برای نوشتن و گفتن دیده بود اگه باهاش همدردی یا حرفای مثبت و حس خوب منتقل نمیکنیم حداقل اون پستو به مسخره و خنده نگیریم کمترینش همینه که سکوت کنیم و اهمیت ندیم🙂
?
مهرماه از دکتر زرگر باشی نوبت گرفتم برای امروز نوبت داده
همس حس میکنم یادشون رفته
مگر میشه هفت ماه منتظر ی ویزیت دکتر😐
همس حس میکنم یادشون رفته
مگر میشه هفت ماه منتظر ی ویزیت دکتر😐
.gif ":ادریس"){kind=icon}
.png ":خونوک"){kind=icon}
Aseman
دیشب رفتم بام شهر با این ریمیکس ی دل سیر گریه کردم
زار زدم
هق هق زدم
اشک ریختم
بغض سنگین گلوم بالاخره ترکید
تموم دردام اشک شد از چشام زد بیرون
خیلی خوب بود نه اصلا نمیدونم بگم خوب بود یا بد ولی یجورایی بعد از ۱۳ سال سبک شدم
حس کردم دیشب زمین و زمان با من گریه کرد حس میکردم حال من اشک من بغض من همه رو عذاب داد دیشب حس کردم همشون پا ب پام زار زدن...
🖤🖤🖤
زار زدم
هق هق زدم
اشک ریختم
بغض سنگین گلوم بالاخره ترکید
تموم دردام اشک شد از چشام زد بیرون
خیلی خوب بود نه اصلا نمیدونم بگم خوب بود یا بد ولی یجورایی بعد از ۱۳ سال سبک شدم
حس کردم دیشب زمین و زمان با من گریه کرد حس میکردم حال من اشک من بغض من همه رو عذاب داد دیشب حس کردم همشون پا ب پام زار زدن...
🖤🖤🖤
استامینوفن ۳۲۵
بین این که حساب کاربری اینجایی ام رو پرایوت کنم یا نه موندم ، چه کنم یعنی، چه مشاوره های سودمندی برای این تصمیم مهم دارین برام؟
.gif ":یاس"){kind=icon}
مهاجر
حالا این زورم میگرفت یارو هنوز موهای صورتش درنیومده با زنش اومده بود حرم عشق و حال میکرد
اون موقع من بااین همه کمالات و جمالات و تحصیلات و خدمت رفته و گرم و سرد روزگار چشیده
باید با رفیق ریشوی خودم برم حرم
اون موقع من بااین همه کمالات و جمالات و تحصیلات و خدمت رفته و گرم و سرد روزگار چشیده
باید با رفیق ریشوی خودم برم حرم
یاس
وقتی که روحت رو سگ گاز گرفته
رو زمین میشینی
بدون هیچ حرف و کلامی
مثل بدن های صد پاره ای که در خاک ارمیده ان
جوانانی پر پر شده
و استخوان هایی بی پلاک
همه را می شناسند
اما گمنام مانده اند
منم
گم گشته ام
دیگر ادا اطوار رعایت پرستیژ
برایم بی مفهوم شده
گوشه ای می شینم
روز زمین خاکی که مال شماست
یا ابنا روح الله
و یا انصار الله
ادرکنی
رو زمین میشینی
بدون هیچ حرف و کلامی
مثل بدن های صد پاره ای که در خاک ارمیده ان
جوانانی پر پر شده
و استخوان هایی بی پلاک
همه را می شناسند
اما گمنام مانده اند
منم
گم گشته ام
دیگر ادا اطوار رعایت پرستیژ
برایم بی مفهوم شده
گوشه ای می شینم
روز زمین خاکی که مال شماست
یا ابنا روح الله
و یا انصار الله
ادرکنی
عارهنمیدونم از کدوم قبرستونی پیداش شده یه مدته
همی کفاف مکنه مثلا میبینی ک من از دنیا شامی رها بهار زهلم گدمیشا زهلم میره باور نمکنی صداشون کن ازشون بپرس
ما هم دوست داریم بیب