یافتن پست: #نازنین

حضرت@دوست
حضرت@دوست


طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته

شعر مي گويم به يادت در قفس غمگين و خسته

من چه تنها و غريبم بي تو در درياي هستي

ساحلم شو غرق گشتم بي تو در شبهاي مستي


حضرت@دوست
حضرت@دوست
و تو گیستی ؟
با این همه زیبایی .><
در من طلوع کردیی؟


حضرت@دوست
حضرت@دوست
دیـــگر دلم هــوای ســـرودن نمیــــکند

تنـــها بهـــــانه ی دل ما درگلوشــکست


حضرت@دوست
حضرت@دوست
آوازعاشــقانه ی ما درگــلو شکــــست

حق با ســکوت بود،صـدادرگلوشکست


حضرت@دوست
حضرت@دوست

عشق و هوس--
هر دو به هم نیست راست--


حضرت@دوست
حضرت@دوست

گر شراب این است ---
عشق تو ما را در سر است


حضرت@دوست
حضرت@دوست

آرزو می‌کندم شمع صفت پیش وجودت
که سراپای بسوزند من بی سر و پا را



حضرت@دوست
حضرت@دوست

باور از مات نباشد--
تو در آیینه نگه کن


حضرت@دوست
حضرت@دوست

گر سرم می‌رود----
از عهد تو سر بازنپیچم


حضرت@دوست
حضرت@دوست

قیمت عشق نداند --
قدم صدق ندارد --


حضرت@دوست
حضرت@دوست

پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را


حضرت@دوست
حضرت@دوست
نازنین آمد -من را به تماشا وا داشت


حضرت@دوست
حضرت@دوست
عشق حکایت

بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت
وندران برگ و نوا خوش ناله های زار داشت


گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست؟
گفت ما را جلوه ی معشوق در این کار داشت

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود! از گدایان عار داشت

در نمی گیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست
خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت.....

به حافظ دسترسی نداشتم اما یکهو دلم خواست این شعرو بنویسم و نوشتمش حالا بماند که تمامش یادم نیست و فقط همین چهار تا بیتش یادم بود

wolf
wolf
«شب بخیر نازنینم …
‏تو چه با آرامش به خواب می‌روی!
ولی کسی که به تو تعلق دارد،
در فاصله‌ای دور همچنان پریشان و سرگردان است … !»

‏💌نامه‌ی ⁩#فر‌انتس_کافکا⁩ به فلیسه

صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو