بگو بیرون بارون میاد یادم میوفتی
نیستم تو جمعتون یادم میوفتی
اون شبا رو یادت بیار که بد بود حالت
قول میدم یادت نیاد که چی میگفتی
اصلا میلرزه دلت واسم تنگ میشه دلت بازم
قلبت میزنه وقتی که میوفتی یادم
تو هم حالت میشه بد یا نه
زنگ بهت میشه زد یا نه
مگه خودت نمیگفتی با همه فرق دارم
از هر راهی برمنمیرسم به تو
من که هر ثانیه میخواستم خوبتو
ساحل شدم برات دریا نشد دلت
قید یه شهرو من زدم به خاطرت
بیزارم از شب و شهر
از شب و اشک
از این همه عکس
بیزارم از خنده ها
از این شبا از آدما
خاموش
شهر دلم
بارونیم
بی حوصلم
کاش بودی
تو جایه من
می فهمیدی
چی میکشم
شبای تو چجوری سر میشه
من که با گریه هام بیدارم
چقد از این بیداری بیزارم
من انقدر فکر تو بودم
که خندهامو یادم نیست
میگفتی با منی اما
الان هیشکی کنارم نیست
نه دیگههه
ما دم لای تله ندادیم این دفعه
اون نیم ساعت اخر فقط سکوت کردم، وقتی پام به قطار رسید و نشستم رو صندلی، پرسیدم چه خبر؟؟ چی داشتی میگفتی توو خونه؟
بعضی ها واقعا شرف ندارن و با دروغ هم شده میخوان به مقصد خودشون برسن
این بنده خدا کاندیدای شهر ما بوده نه تهران
دلیل خاصی هم برای ابنطور عکس گرفتن ها نداشته و خیلی جاها هر دو عکس کنار هم بوده
کلا هم زیاد تبلیغ نکرده اما یه سری مثلا روزنامه نگار مثلا اصلاحاتی اومدن این عکسو منتشر کردن که بگن این آدم دو رویی هست و ...
واقعا تف به شرفتون