یافتن پست: #مهدیه

سکوت شب
سکوت شب
گیرم همه جای جهان جهنم

گیرم دست‌های زمین

بی بذر و

بی‌خنده

گیرم چنته زمان

بی عشق و

بی «هر چه تو می‌گویی» اصلاً

کافی بود کمی

فقط کمی

پنجره را باز کنی

زندگی

از پنجره‌های بسته رد نمی‌شود

مهدیه لطیفی

فقط خدا
فقط خدا




ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
بگذارید آدم ها
هرچقد دلشان میخواهند
بچگی کنند. .
آنقدر آن چشم هایتان را چپ نکنید
و به زور به آن ها بفهمانید
که بزرگ شده اید
بگذارید
توی خیابان بلند بلند بخندند،
وسط خیابان آبنبات چوپی دست بگیرند،
اصلا دلشان میخواهد
یک کمد عروسک داشته باشند!
شما مسئول یاد آوری بزرگ شدن این و آن نیستید. . .
آدم از یک جایی به بعد خودش میفهمد که بزرگ شده است. . .
آن جا که میخواهد
تمام این کار هارا بکند
اما,
وقتش را ندارد!:)



wolf
wolf
برای فرار از دوست داشتن ِ کسی
به تا دیر وقت
کار و...
کار و
کار
پناه می برند آدم ها گاهی
...

تکلیف من چیست؟
که فرار از من فرار می کند
وقتی

"تو را دوست داشتن"
شغل من است!



"مهدیه لطیفی"{-109-}{-109-}

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
بابعضی هاحالِ آدم یک جوری میشود
یک جورِخوب ...
از آن خوب هایی که شبیه خوردن آب یخ وسط گرمای تابستان است ،
یاشاید هم شبیه خوردن گوجه سبزبانمک است که به تلخی هم نمی زند ،
شبیه قدم زدن در زیر باران ....
میدانی آدم خیالش یک جورِخاص راحت است ،
راحت از آن که خوبیشان هیچوقت
ته نشین نمیشود ...
این جور آدم ها شبیه فرش رنگ به رنگ نمیشوند ،
شبیه باران می مانند !
همین قدر لطیف ...
همین قدر آرام ...
همانقدر دلنشین ...



هادی
هادی
یکی از همسایه ها برا بچش اسباب بازی تبل بزرگ خریده از چند روز قبل محرم هی داره صداش میاد سرمون ترکید :| هر ساعت از روز درحال زدن تبله :|

pαrмιѕѕ
pαrмιѕѕ
به وسعت دریاها
دلتنگی غرق است درجانِ من
ازدلتنگی های بزرگ مثل نبودنت
تادلتنگی های کوچک مثل خنده هایت


pαrмιѕѕ
pαrмιѕѕ
وقتی سکوت میکنی چشم هایت،به جای تو،حرف می زنند
آنها هیچ وقت دروغ نمی گویند
میشود همه حرف هایت را،ازآنها خواند
درتمام این سالها،به نظاره سکوت هایت نشسته ام،که چطور حرف هایت،،بغض میشوند ودردریای گلو می ریزند
اما این روزها،فرق میکند
تو،فریادهایت را درچشمانت ریخته ای
فریاد هایت دیگر بغض نمیشوند
آنها از چشمانت،بی صدا،بی آنکه،کسی ببیند سرازیر میشوند
ومن....
این روزها
هربار بادیدنت
بی سروصدا
غرقِ دریای چشمانت میشوم


pαrмιѕѕ
pαrмιѕѕ
به وسعت دریاها
دلتنگی غرق است درجانِ من
ازدلتنگی های بزرگ مثل نبودنت
تادلتنگی های کوچک مثل خنده هایت


pαrмιѕѕ
pαrмιѕѕ
وقتی سکوت میکنی چشم هایت،به جای تو،حرف می زنند
آنها هیچ وقت دروغ نمی گویند
میشود همه حرف هایت را،ازآنها خواند
درتمام این سالها،به نظاره سکوت هایت نشسته ام،که چطور حرف هایت،،بغض میشوند ودردریای گلو می ریزند
اما این روزها،فرق میکند
تو،فریادهایت را درچشمانت ریخته ای
فریاد هایت دیگر بغض نمیشوند
آنها از چشمانت،بی صدا،بی آنکه،کسی ببیند سرازیر میشوند
ومن....
این روزها
هربار بادیدنت
بی سروصدا
غرقِ دریای چشمانت میشوم


born78
born78
جواب بدین همگی{-7-}

born78
born78
امام حـسیـن (علیه السلام )

هرچـه مـیتوانید بـرای
مــــهــــدی (عج)مـا قـلم فـرسایی کـنـید

چرا که او در زمـــان خـــودش غـــریـــب اســــت ....

(صحیفه ی مهدیه،ص ۵۱)

فــارانـــــ
فــارانـــــ


هادی
هادی
سلام به شبکه اجتماعی ساینا خوش اومدین :) {-35-}
@masihaa

شــادی
شــادی
مهدیه اومد {-155-} {-97-} {-125-} {-35-}

صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو