یافتن پست: #مردونه
·
هادی
آقا مادر اونیکی دختره پول جمع کرده که یه جایی رو رهن کنه بره شهر زندگی کنه که بتونه کار کنه حالا فقط 7 و خورده ای کم داره اون پولی که گفتم نگه داشتیم برا کولر با حساب اون حدود شیش تومن کم داره میتونیم جورش کنیم تا فردا؟
نکته: خارج از گلریزان و این بحث هاس این قضیش جدی و نیاز هست که سریع سرو تهش جمع بشه پس اگر توانایی دارین که همشو بدین بدین یا حداقل یه مقدار قابل توجه
اینم از شیخ بهائی با صدای محسن چاوشی گوش کنید به راه راست هدایت بشین زودباشین
نکته: خارج از گلریزان و این بحث هاس این قضیش جدی و نیاز هست که سریع سرو تهش جمع بشه پس اگر توانایی دارین که همشو بدین بدین یا حداقل یه مقدار قابل توجه
اینم از شیخ بهائی با صدای محسن چاوشی گوش کنید به راه راست هدایت بشین زودباشین
شش
.gif ":جر"){kind=icon}
.gif ":خیخ"){kind=icon}
مهاجر
امروز بابام یهویی یه ادکلن بهم داد گفت بیا سردار برات یه ادکلن هدیه گرفتم دیدم عجب بوی خفنی ام داره گفتم چند خریدی گفت یک و پونصد
بعد نگاه کردم روش نوشته صنع فی امارات
بابا دمت گرم فکر نمی‌کردم تااین حد مهم باشم براشون 😂
بعد نگاه کردم روش نوشته صنع فی امارات
بابا دمت گرم فکر نمی‌کردم تااین حد مهم باشم براشون 😂
.gif ":پوکر"){kind=icon}
.gif ":علی"){kind=icon}
.
یه سلامی هم بکنیم به اون پسری که رو در دستشویی عمومی شماره موبایلش رو مینویسه تا یه دختری ببینه و باهاش دوست بشه
آخه کدوم دختری تو دستشویی مردونه میره؟
آخه کدوم دختری تو دستشویی مردونه میره؟
هر جا رفی عسک بگی ببینم کجا ها میری
خانوم میم
سلام
#صندلی_داغ داریم
با حضور فاطمه ژون
@fatme
بیایید سوالات داغتون رو با حفظ رعایت موازین شرعی وحقوقی بپرسید
#صندلی_داغ داریم
با حضور فاطمه ژون
@fatmeبیایید سوالات داغتون رو با حفظ رعایت موازین شرعی وحقوقی بپرسید
کارهایی که خودم...
نه اونم پایست هفته به هفته برید طبیعت و پاکسازی کنید
یاس
۴ مسیر اصلی که برا ۹۰ درصد کنکوری ها رخ میده
سمت راست گند زنندگان به کنکور
سمت چپ ظفرمندان کنکور
سمت راست گند زنندگان به کنکور
سمت چپ ظفرمندان کنکور
انگشتر حضرت آقاست
این انگشتر طی یک نامه به حضرت آقا، درسال ۱۳۸۸ ازشون درخواست شد
سال اول دانشجوییم بود، نامه فرستادم و ازشون به یادگار یه انگشتر خواستم، و ازاونموقع تاالان دارمش
ایول بابا چ سعادتی...
منم برم بنویسم برا آقاروز اخر امتحانات ترمم بود
آدرس خوابگاه رو داده بودم، وقتی از نگهبانی دم در زنگ زدن که بسته پستی دارم، کل خوابگاه از شدت وجد و خوشحالی من، ترکید...