یافتن پست: #مجنون

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بید @مجنون

تبصره عشق
به گوشم میرسد!
احساس می کنم
عشقم
کنارم نشسته است!
ولی
افسوس
نیست

میدانم
هیچ کلاغی
بر شاخه ی بید مجنون
لانه نمی کند!
زیرا
بید عاشق است

و کلاغ(من) غرق در انزوا

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بید@ مجنون

سالها در پی هم می گذرند همچون آب زلال جاری در رود زیر درخت بید مجنون ....
لحظه ها همان ثانیه های همیشگی ....
رود همان بستر آرام همیشگی ...
تنها تغییر دلنشین این تابلو ساده
بالندگی باشکوه درخت بید مجنون است .

آره.....!!!
من همان بید مجنونم در امتداد سالها
هر بهار جوانه میزنم با امید
و هر خزان عریان می شوم از فراقت
و آنچه پا برجایم می کنم یاد عشق است
همچون جرعه جرعه نگاه شیرینی بر تنه تنهایی هایم .

این همه پست هایم مجموعه همان خزان جوانه های یاد توست.

Saye
Saye
عروسی بود
صدای آهنگ و بوق ماشین ها و دست زدن مردم حسابی فضا رو شاد کرده بود.
داد زدن عروس و دوماد اومدن ...
الحق که جفتشونم قشنگ شده بودن .
ته کوچه رو نگاه کردم.
سه چهار نفر انگار برعکسه همه حالشون خوب نبود !
یه موتور بود دو تا پسر ترکش بودن ، پسر پشتیه مسته مست به عروس نگاه میکرد و حرف نمیزد ، خیره شده بود به عروس فقط از بطریش فکر کنم عرق میخورد ...
یکیم یه ماشین بود که توش دو تا دختر بودن .
جفتشون گریه میکردن ولی یکیشون داشت زار میزد . گوشمو تیز کردم شنیدم به رفیقش گفت :
آخه ببینش چقدر کت شلوار دامادی بهش میاد ...
دیگه از اون وقت تا حالا عروسی که میبینم تنم میلرزه برا دو نفری که قراره نابود شن ..

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ازشميم عطرگيسويت چه مستم نازنين
درنگاهت جام هشياري شكستم نازنين

مي دهم جان بي گمان درپاي آن چشمان مست
جام چشمانت گرَم آيدبه دستم نازنين

گرچه با غم مي زدم هردم نواي بي كسي
باوجودت من به غم ها دل نبستم نازنين

نيستي ليلي به كويم نيستم مجنون تو
خواهمت مجنون بنامي هرچه هستم نازنين

مِي نمي خواهم ،نمي نوشم ،بريزم باده را
باده گرچشمت بُوَد من مِي پرستم نازنين

من گرفتارم به نازت غم حسودي مي كند
با سلامت گرچه ازدامش برستم نازنين


حضرت@دوست
حضرت@دوست
بهانه مجنون لیلی شد .وبهانه فرهاد شیرین ..
وبهانه من کوه ی از یخ؟
شبیه تو .............


حضرت@دوست
حضرت@دوست
طوفان اشک

در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسم الله مجریها و مُرسیها

بیاید هر که از فرهاد شیرین عقل تر باشد
نیاید هیچ کس جز ما و مجنون ها و لیلاها

هادی
هادی
از غم دوست در این میکده فریاد کشم

دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم

داد و بیداد که در محفل ما، رندی نیست

که برش شکوه برم،‌ داد ز بیداد کشم

شادیم داد، غمم داد و جفا داد و وفا

با صفا منت آن را که به من داد کشم

عاشقم، عاشق روی تو، نه چیز دگری

بار هجران و وصالت به دل شاد کشم

در غمت ای گل وحشی من، ای خسرو من

جور مجنون ببرم، تیشه فرهاد کشم

مردم از زندگی بی‌تو که با من هستی

طرفه سری‌ست که باید بر استاد کشم

سال‌ها می‌گذرد، حادثه‌ها می‌آید

انتظار فرج از نیمه ‌خرداد کشم

شعر از امام خمینی هست

خانوم اِچ
خانوم اِچ



-عشقم-

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو