یافتن پست: #مادرم

حلما
حلما
براتون اهنگ المانی بزارم؟

Roalo
Roalo
@hedieh زیر ابی؟ جمع شید زیر پستم ببینم

Marina
Marina
وقتی کوچک تر بودم از مادرم پرسیدم: «چطور بفهمم عاشق شده‌م؟» جوابش این بود: «به وقتش خودت می‌فهمی.» پاسخ او گنگ و مبهم بود و همچنان این سوال در ذهنم بود؛ «واقعا چطوری می‌فهمم؟» او گفت: «چیز بیشتری نمی‌شه گفت جز اینکه اگه نفهمیدی و حسش نکردی یعنی هنوز عاشق نشدی.»

Roalo
Roalo
یه چالش میزارم (یکی هم بیاد زیر کامنت همرو تگ کنه) هر کی باید پنج تا اعتراف کنه

Marina
Marina
مادرم گفت: "اگر یک سرباز باشی، زمانی ژنرال خواهی شد اگر راهب باشی، زمانی پاپ خواهی شد"
اما من یک نقاش بودم و پیکاسو شدم...
{-29-}

تو مثل دعای مادرم از ته دل می آیی❤️

خانوم اِچ
خانوم اِچ
🔔

💠وقتی پشت سر پدرت از پله ها پایین می روی و می‌بینی چقدر آهسته می رود
تازه می‌فهمی چقدر پیر شده !


💠وقتی مادر بعد از غذا پنهانی مشتی دارو را می‌خورد ، می‌فهمی چقدر درد دارد اما چیزی نمی گوید..

👈در ۱۰ سالگی : مامان ، بابا عاشقتونم
👈در ۱۵ سالگی : ولم کنین
👈در ۲۰ سالگی : مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم
👈در ۲۵ سالگی : باید از این خونه بزنم بیرون
👈در ۳۰ سالگی : حق با شما بود
👈در ۳۵ سالگی : میخوام برم خونه پدر و مادرم
👈در ۴۰ سالگی : نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم !
🍁در شصت سالگی : من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ...😔

🦋و این رسم زندگی است....

🌷چه آرامشی دارد قدردان زحمات پدر و مادر بودن و هیچ زمانی دیر نیست
حتی همین الان...

خانوم اِچ
خانوم اِچ
‌_شهید‌_ابراهیم‌_هادی
عصر یک روز وقتی خواهر وشوهر خواهر ابراهیم به منزلشان آمده بودند هنوز دقایقی نگذ شته بود که از داخل کوچه سرو صدایی شنیده می شد .ابراهیم سریع از پنجره طبقه ی دوم نگاه کرد و دید شخصی موتور شوهر خواهرشان را برداشته و در حال فرار است.🐍🌙
ابراهیم سریع به سمت درب خانه آمد و دنبال دزد دوید و هنوز چند قدمی نرفته بود که یکی از بچه محل ها لگدی به موتور زد و آقا دزده با موتور به زمین خورد .تکه آهنی که روی زمین بود دست دزد را برید و خون هم جاری شد. ابراهیم به محض رسیدن نگاهی به چهره پراز ترس و دلهره دزد انداخت و بعد موتور را بلند کرد و گفت: سوار شو! همان لحظه دزد را به درمانگاه برد و دست دزد را پانسمان کرد.
کارهای ابراهیم خیلی عجیب بود و شب هم با هم به مسجد رفتند و بعد از نماز ابراهیم کلی با اون دزد صحبت کرد و فهمید که آدم بیچاره ای است و از زور بیکاری از شهرستان به تهران آمده و دزدی کرده♥

Bahar
Bahar
کوفیان منتظر و در صدد آزارند

نکند داغ تورا روی دلم بگذارند


پسرم خیمه همینجاست مرا گم نکنی

پسرم دور نشو سنگ دلان بسیارند


پسرم دستِ خودَت نیست اگر تنهایی

این جماعت همه از اسم علی بیزارند!


این جماعت همه امروز فقط آمده اند

داغِ هفتاد و دوتا گُل به دلم بگذارند


سنگ ها...هلهله ها...پیکر تو...یک لشکر

وای این قوم چرا این همه خنجر دارند؟

Zahra
Zahra
@hadi
مدیر دستت درد نکنه
:مسرور:مسرور:مسرور:مسرور:مسرور:مسرور:مسرور:مسرور:مسرور:مسرور:مسرور

هادی
هادی
بعضی وقتا فکر میکنم از هر چی کد و کدنویسی و برنامه نویسیو ایناس متنفرم :|

یاس
یاس
تلخند پشت نیسانی

"نگو قسمت نبود
بگو مادرم داماد نیسان سوار نمیخواست"{-75-}{-84-}

صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو