یافتن پست: #لذت

WeT
WeT
واقعا جاده و رانندگی خیلی خسته میکنه آدمو 😒😒😒😒

پریا
پریا
از چیزهای کوچک در زندگیتان لذت ببرید!
چون روزی به گذشته نگاه می کنید و متوجه می شوید
آنها چیزهای بزرگی بوده اند...

WeT
WeT
عاشق بیوه زنی شدیم ، پولدار 😒😒😒😒

حضرت@دوست
حضرت@دوست
لبهای
تو و
چشمِ من
که دیوانه وار می بلعدش
برای روزِ مبادا
چه لذتی دارد
عشق بازی ِ
لبخند و نگاه


aliaga
aliaga
حوصلم سر رفته زیرشم کمه ها:حلما

aliaga
aliaga
فردا دیر است ...
امروزت را همین امروز ، زندگی کن!
همین امروز لذتش را ببر ،
و همین امروز برای آرزوهایت تلاش کن ...
حسرت، یعنی در گذشته جا مانده‌ای،
و نگرانی یعنی، اسیرِ آینده‌ای شده‌ای که هنوز نرسیده و اتفاقاتی که هنوز نیفتاده!
آینده ای که شاید نرسد
و اتفاقاتی که شاید نیفتد!
بیخیالِ چیزهایی که نبودنشان کیفیتِ بودنت را کم میکند
آرامش و لبخند را در آغوش بگیر و امروز را همان جوری که دوست داری زندگی کن ...



aliaga
aliaga
به ما یاد ندادن خودمون باشیم
به ما یادندادن از زندگی لذت ببریم
به ما یادندادن به بقیه محبت کنیم و ازشون محبت بخایم
..
به ما گفتن باید بتونی معدل بیست بگیری
تا بتونی دانشگاه خوبی قبول بشی
تا بعدش یه شغل خوب و پر درآمد گیر بیاری
و بعدش تا اخر عمرت کار کنی
ازماهمیشه میخواستن آدم دیگه ای باشیم نابغه باشیم معدل خوب بگیریم
این که ماحتی یادنداریم زندگی کنیم خیلی برام دردناکه! ):

حضرت@دوست
حضرت@دوست
چرا مردم عاشق می شوند؟

چرا شکل مختلفی از عشق بسیار طولانی می شود و برخی هم خیلی زودگذر است؟

روانشناسان و محققین به چندین تئوری در مورد عشق رسیده اند که شکل و طاقت در برابر آن را نشان می دهد.

عشق یک حس عاطفی اولیه بشری است، اما درک اینکه چطور و چرا اتفاق افتاده، ضرورتا راحت نیست.

در واقع، در یک مدت طولانی، بسیاری توصیه می کنند که عشق چیز ساده ای است، ولی مرموز و مبهم است.

حال به 4 تئوری بزرگ و متفاوت درباره شرح عشق و دیگر وابستگی های عاطفی می پردازیم.

donya
donya 👩‍👧‍👦
ده دقیقه ای رو تو دشوری زندانی بودم چون دخملی درو قفل کرده بود پسملی هم خواب بود:اسکلت

حسین
حسین
گاهی کودک باش
جدی بودن را فراموش کن
کودکان آرامش بیشتری دارند..
بزرگ تر که میشوی زیباتر سخن میگویی
ولی احساس و طراوات را از دست می دهی
کودک بودن، کوچک بودن نیست.
لذت بردن است! .

aliaga
aliaga
دعواکن، ولی با کاغذت،
اگر از کسی ناراحتی، یک کاغذ بردار و یک مداد،
هرچه خواستی به او بگویی، روی کاغذ بنویس،
خواستی هم داد بکشی؛
تنها سایز کلماتت را بزرگ کن نه صدایت را؛
آرام که شدی، برگرد و کاغذت را نگاه کن،
آنوقت خودت قضاوت کن؛
حالا میتوانی تمام خشم نوشته هایت را با پاک کن عزیزت پاک کنی. دلی هم نشکانده ای، وجدانت را نیازرده ای؛
خرجش همان مداد و پاک کن بود، نه بغض و پشیمانی
گاهی میتوان از کورهء خشم پخته تر بیرون آمد...



‌_قمشه‌ای

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو