هژیر
آدمايى كه احساساتشون رو راحت و صادقانه و بدون سانسور نشون ميدن،نه ضعيفن، نه احمق و نه ساده لوح!!
بلكه اونقدر قوى و واقعی هستند كه به نقاب روى صورتشون احتياج ندارند و به جای پنهان کردن حرفها یا نقش بازی کردن
راحت احساسشون رو بیان میکنن.
♡✓
تو این گرما چرا برقا رو قطع میکنن آخه 😔
محسن
طلبکاری که مدتها سر دوانده شده بود برای وصول طلبش عزم جزم کرد و خنجر برهنه ای برداشت و به سراغ بدهکارش رفت تا طلبش را وصول کند.
بدهکار چون وضع را وخیم دید گفت:
چه به موقع آمدی که هم اکنون در فکرت بودم تا کل بدهی را یکجا تقدیمت کنم.
چون طلبکار را با زبان کمی آرام کرد دستش را گرفت و گوسفندانی را که از جلوی خانه اش میگذشتند نشانش داد و گفت:
ببین در هر رفت و برگشت این گوسفندان، چیزی از پشمشان به خار و خاشاک دیوارهای کاه گلی این گذر گیر کرده و از همین امروز من شروع به جمع آوری آنها میکنم.
بقدر کفایت که رسید آنها را شسته و به رنگرز میدهم تا رنگ کند و بعد از آن زن و بچه ام را پای دار قالی مینشانم تا فرشی بافته و به بازار برده فروخته و وجه آن را دو دستی تقدیم تو میکنم.
طلبکار از شنیدن این مهملات از فرط خشم به خنده افتاد و بدهکار هم چون خنده او را دید گفت:
مرد حسابی طلب سوخته رو به این راحتی زنده کردی، تو نخندی من بخندم....؟
هادی
جانماز من یه هفتس از مشهد داره میاد تبریز!
اگه پیاده میومد الآن رسیده بود
aliaga
اگر فکر میکنید با یک لبخند میتونید کسی رو خوشحال کنید
ازش دریغ کنید دور هم بخندیم
سامان
فرقے نمیڪند
دوست "مجازے" باشے
یا "دوستے" در" دنیایـے" واقعے...
همین ڪہ با "معرفت"باشے ڪافیه
تقدیم به اونهایی که دریای معرفتن
خودتون گلید
منم از اینا نداشتماز @aliaga دزدیدم