یافتن پست: #غم

fatme
fatme


به مراتب یکی از آهنگایی که زیاد باهاش حال میکنم>>>

aliaga
aliaga
زندگی معمولا ما را از خدا دور می کند
چون ما نمی توانیم آن چنان که باید
به سوی حرکت کنیم.
ولی
و مرور همه غم ها
و آرزوها
درگفتگو با ،
انسان را در جایی که باید باشد،
قرار می دهد.

تمام آسیب های انسان را جبران می کند.

مهاجر
مهاجر
شماهم این بوی بهار رو حس میکنید که داره میاد؟

مهاجر
مهاجر
تنهایی خیلی بددردیه🥺

خانوم میم
خانوم میم
دلم می خواد گریه کنم بااااو :گریه

?
?
۲۸ ساعت تب و لرزم قطع نمیشه

Tasnim
Tasnim
خدا رو شکر چند دقیقه دیگه اذان میگه
نماز میخونیبم و از فکر و خیال و ناراحتی چند دقیقه ای نجات پیدا میکنیم
اونهایی که نماز و خدا رو ندارند بدبختی هاشونو به کی میگن؟

donya
donya 👩‍👧‍👦
شهره صولتی یه جوری میخونه و قر میده انگار نه انگار هم سن و سالاش الان هفت تا کفن پوسوندن:بی حوصله

Tasnim
Tasnim
انما اشکوا بثی و حزنی الی الله
غم و اندوهم فقط برای خداست

مشکل ما اینه که برای درد دل کردن به جای پناه بردن به سجاده هامون به غریبه ها و شبکه های اجتماعی روی آوردیم.

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
[لینک]
بمن گف ۵۸ سال غمر میکنی:خیخ شما چیقده عمرتون:خیخ

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i

دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
پرواز قشنگ است ولی بی غم و محنت
منت نکش از غیر و پروبال خودت باش
صد سال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هرسال خودت باش..

خانوم اِچ
خانوم اِچ
دوستان خانوما
وقتی برا اش رشته عدس میذارم بپزه باید نمک بزنم بش؟!
مامانم ج نمیده گوشیشو بلد نیسم

aliaga
aliaga
زندگی باید کرد!
گاه با یک گل سرخ،
گاه با یک دل تنگ،
گاه با سوسوی امیدی کمرنگ...
زندگی باید کرد!
گاه باید روئید از پس آن باران...
گاه باید خندید بر غمی بی پایان...

لحظه هایت بی غم،
روزگارت آرام... ❤️

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i

عاشق که باشی شعر شور دیگری دارد
لیلی و مجنون قصه شیرین‌تری دارد
دیوان حافظ را شبی صد دفعه می‌بوسی
هر دفعه از آن دفعه فال بهتری دارد
حتی سؤالات کتاب تست کنکورت
عاشق که باشی بیت‌های محشری دارد
با خواندن بعضی غزل‌ها تازه می‌فهمی
هر شاعری در سینه‌اش پیغمبری دارد
حرف دلت را با غزل حالی کنی سخت است
شاعر که باشی عشق زجر دیگری دارد

بهمن صباغ‌زاده

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i

راه گم کرده و با رویی چو ماه آمده ای
مگر ای شاهد گمراه به راه آمده ای
باری این موی سپیدم نگر ای چشم سیاه
گر بپرسیدن این بخت سیاه آمده ای
کشته چاه غمت را نفسی هست هنوز
حذر ای آینه در معرض آه آمده ای
از در کاخ ستم تا به سر کوی وفا
خاکپای تو شوم کاین همه راه آمده ای
چه کنی با من و با کلبه درویشی من
تو که مهمان سراپرده شاه آمده ای
می تپد دل به برم با همه شیر دلی
که چو آهوی حرم شیرنگاه آمده ای
آسمان را ز سر افتاد کلاه خورشید
به سلام تو که خورشید کلاه آمده ای
شهریارا حرم عشق مبارک بادت
که در این سایه دولت به پناه آمده ای

صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو