سید ایلیا
💠 انسان نجات مییابد :
از تکبر، با سلام کردن
از مصیبت، با صدقه دادن
از بیماری، با دعا کردن
از حرص، با شکر کردن
از غصه، با صبر کردن
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
سید ایلیا
✍امام علی علیه السلام به "کمیل بن زیاد" فرمود: ای کمیل!
💥شیفته کسانی که نماز طولانی می خوانند و مدام روزه می گیرند و صدقه می دهند و گمان می کنند که آدمهای موفقی هستند، مباش و فریب آنها را نخور. زیرا ممکن است که به این عبادات "عادت" کرده باشند یا بخواهند عمداً مردم را فریب دهند.
👈ای کمیل! شیطان وقتی قومی را دعوت به گناهانی مثل ، شراب خواری، ریا و آنچه شبیه این گناهان است می نماید عبادات زیاد را با طول رکوع و سجود و خضوع و خشوع پیش آنان محبوب می گرداند.
وقتی خوب آنها را به دام انداخت آنگاه آنان را دعوت به ولایت و دوستی پیشوایان ظلم و ستم می نماید.
📚بحارالانوار ، جلد 81 ، صفحه 22
چه جوریه کشوری که بالاترین مبلغ صدقه در دنیا را دارد، آمار بیشترین تصادف جهان را دارد؟
فکر کنم صندوقها خرابه!
مسئولین رسیدگی کنند لطفاً ...
یا اینکه مسئولین خرابن!
صندوقها رسیدگی کنین لطفا😂
تبسم
انبیا گذاشتم دیدگاه... ❤️
wolf
آيت الله مجتهدی تهرانی چه زیبا میگوید:
وضو میگیری، اما در همين حال اسراف میکنی..
نماز میخوانی، اما با برادرت قطع رابطه میکنی...
روزه میگیری، اما غيبت هم میکنی...
صدقه میدهی، اما منت میگذاری...
بر پيامبر و آلش صلوات میفرستی، اما بدخلقی میکنی...
دست نگه دار بابا جان
ثواب هايت را در کيسه سوراخ نريز ... !
Soheil
چقد واقعا بچه اید:/
سر ی شوخی هنوزم دعواس؟:/
خانمم همیشه میگفت دوستت دارم
من هم گذرا میگفتم منم همینطور عزیزم...
از همان حرفایی که مردها از زنها میشنوند و قدرش را نمیدانند...
همیشه شیطنت داشت.
ابراز علاقه اش هم که نگو..
آنقدر قربان صدقه ام میرفت که گاهی باخودم میگفتم:
مگر من چه دارم که همسرم انقدر به من علاقه مند است؟
یک شب کلافه بود، یا دلش میخواست حرف بزند ،
میدانید همیشه به قدری کار داشتم که وقت نمیشد مفصل صحبت کنم،
من برای فرار از حرف گفتم: میبینی که وقت ندارم،
من هرکاری میکنم برای آسایش و رفاه توست ولی همیشه بد موقع مانند کنه به من میچسبی...
گفت کاش من در زندگیت نبودم تا اذیت نمیشدی
این را که گفت از کوره در رفتم،
گفتم خدا کنه تا صبح نباشی...
بی اختیار این حرف را زدم..
این را که گفتم خشکش زد،
برق نگاهش یک آن خاموش شد به مدت سی ثانیه به من خیره شد
و بعد رفت به اتاق خواب و در را بست...
بعد از اینکه کارهایم را کردم کنارش رفتم تا بخوابم،
موهای بلندش رها بود و چهره اش با شبهای قبل فرق داشت،
در آغوشش گرفتم افتخار کردم که زیباترین زن دنیا را دارم لبخند بی روحی زد ...
نفس عمیقی کشید و خوابیدیم ..آن شب خوابم عمیق بود (ادامه دیدگاه)