به تمام آدمهای اطرافتان زمان دهيد تا خودشان انتخابتان کنند..
وجودتان را به کسی یادآور نشويد
که ای فلانی من هم اینجا نشسته ام تایم های بود و نبودت را میشُمارم
بگذاريد خودشان بفهمند
یادشان بیاید
که در آنسوی مشغله هایشان کسی شبیه شما با صبوری تمام چشم انتظارشان است
چشم انتظار یک روز بخیر، يك سلام!
آدمها را به اجبار کنار خودتان حفظ نکنید...
خودشان اگر بخواهند سراغتان را میگیرند و اولویتشان میشوید!
گاه آدم دلش میخواهد روی صفحه مجازی اش بنویسد:" لعنتی ترین...! دلتنگم... آنقدر که بلند ترین فریادها هم نمی تواند ذره ای از این حناق کم کند " بنویسد و خلاص...آنقدر که حتی فکرش را نکند اینهمه ماه صبوری کردنش باد هوا میشود، که کسی آن دور ها هواااا برش میدارد...بعد جسورتر شود بنویسد:" دیشب دلم خواست به شماره ات پیغام بدهم اما همان یک آن دیدم لابه لای تمام شماره ها نبود ترین شماره ای... بعد بغضم را جوری قورت دادم که خدا هیچ نشنود که بتوانم همان لحظه شکرگزارش باشم برای آن روزگاری که دلشکسته شماره ات را پاک کردم، وگرنه حالا برنده دلتنگِ این صبوریِ اجباری من نمیشدم "
آدم است دیگر... گاه دلش جز آنکه بگوید دلتنگم با هیچ حرف دیگری آرام نمیشود...حتی اگر بداند کسی هست که هرگز این نوشته ها را نمیخواند...بعد قبل از خط آخر اسم خودش را هم بنویسد برای آن یک درصد احتمالِ خواندن آن یک نفرِ خاص و خط آخر را هم پی نوشت کند " مخاطب خاص ندارد " و یک آهِ راحت بکشد
نمیدونم دلم دیوونه کیست
نمیدونم دلم دیوونه کیست....کجا میگردد و در خونه کیست...
نمیدونم دل سرگشته مو...اسیر نرگس مستونه کیست...
یکی درد و درمون پسندد...یکی وصل و یکی هجرون پسندد
مو از درمونو درد و وصل و هجرون...پسندم آنچه را جانان پسندد...
نگارینا دل و جانم ته دانی...همه پیدا و پنهانم ته دانی...
نمیدونم که این درد از که دیرم...همی دونم که درمونم ته دانی..
غم عشقت بیابون پرورم کرد...هوای بخت بی بال و پرم کرد..
به مو گفتی صبوری کن، صبوری..صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد.
دلم بی وصل تو شادی مبیناد..به غیر از محنت آزادی مبیناد..
خراب آباد دل به مقدم ته..الهی هرگز آبادی مبیناد..