یافتن پست: #صبوری

حضرت@دوست
حضرت@دوست
گر تو را با ما تعلق نیست، ما را شوق هست

ور تو را بی ما صبوری هست، ما را تاب نیست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

سکوت شب
سکوت شب
فروردین فصل صبوریست
انگار به حسابش نمی آورد بهار
بیچاره فروردین
شور بهار، به نام اردیبهشت تمام میشود...



LOEY♡
LOEY♡
به تمام آدمهای اطرافتان زمان دهيد تا خودشان انتخابتان کنند..
وجودتان را به کسی یادآور نشويد
که ای فلانی من هم اینجا نشسته ام تایم های بود و نبودت را میشُمارم
بگذاريد خودشان بفهمند
یادشان بیاید
که در آنسوی مشغله هایشان کسی شبیه شما با صبوری تمام چشم انتظارشان است
چشم انتظار یک روز بخیر، يك سلام!
آدمها را به اجبار کنار خودتان حفظ نکنید...
خودشان اگر بخواهند سراغتان را میگیرند و اولویتشان میشوید!

سکوت شب
سکوت شب
گاه آدم دلش میخواهد روی صفحه مجازی اش بنویسد:" لعنتی ترین...! دلتنگم... آنقدر که بلند ترین فریادها هم نمی تواند ذره ای از این حناق کم کند " بنویسد و خلاص...آنقدر که حتی فکرش را نکند این‌همه ماه صبوری کردنش باد هوا میشود، که کسی آن دور ها هواااا برش میدارد...بعد جسورتر شود بنویسد:" دیشب دلم خواست به شماره ات پیغام بدهم اما همان یک آن دیدم لابه لای تمام شماره ها نبود ترین شماره ای... بعد بغضم را جوری قورت دادم که خدا هیچ نشنود که بتوانم همان لحظه شکرگزارش باشم برای آن روزگاری که دلشکسته شماره ات را پاک کردم، وگرنه حالا برنده دلتنگِ این صبوریِ اجباری من نمیشدم "

آدم است دیگر... گاه دلش جز آنکه بگوید دلتنگم با هیچ حرف دیگری آرام نمیشود...حتی اگر بداند کسی هست که هرگز این نوشته ها را نمیخواند...بعد قبل از خط آخر اسم خودش را هم بنویسد برای آن یک درصد احتمالِ خواندن آن یک نفرِ خاص و خط آخر را هم پی نوشت کند " مخاطب خاص ندارد " و یک آهِ راحت بکشد

wolf
wolf
گر تو را با ما تعلق نیست، ما را شوق هست

ور تو را بی ما صبوری هست، ما را تاب نیست

wolf
wolf
مرا

به تاب تحمل فرا بخوان به صبوری

ز لوح خاطره ام خاطرات تلخ بشوی

از این تکرار دیرینه ام رهایی بخش

مرا به خلوت خاص خود آشنایی بخش

حمید مصدق

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نمی­دونم دلم دیوونه کیست

نمی­دونم دلم دیوونه کیست....کجا می­گردد و در خونه کیست...
نمی­دونم دل سرگشته مو...اسیر نرگس مستونه کیست...

یکی درد و درمون پسندد...یکی وصل و یکی هجرون پسندد
مو از درمونو درد و وصل و هجرون...پسندم آنچه را جانان پسندد...

نگارینا دل و جانم ته دانی...همه پیدا و پنهانم ته دانی...
نمی­دونم که این درد از که دیرم...همی دونم که درمونم ته دانی..

غم عشقت بیابون پرورم کرد...هوای بخت بی بال و پرم کرد..
به مو گفتی صبوری کن، صبوری..صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد.

دلم بی وصل تو شادی مبیناد..به غیر از محنت آزادی مبیناد..
خراب آباد دل به مقدم ته..الهی هرگز آبادی مبیناد..



دانلود موزیک



wolf
wolf
نمانده در دلم دگر توان دوری
چه سود از این سکوت و آه از این صبوری
تو ای طلوع آرزوی خفته بر باد
بخوان مرا تو ای امید رفته از یاد

حضرت@دوست
حضرت@دوست

من ز تو دوری نتوانم دیگر
جانم وز تو صبوری نتوانم دیگر

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ازین زندان اگر خواهی که چون یوسف برون آیی
بدرد دوری یوسف صبوری چون زلیخا کن‌

حضرت@دوست
حضرت@دوست
کام دل حاصل نکردم از صبوری ورنه من
صبر کردم در غمش چندان که امکان شد مرا

wolf
wolf
نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم


حضرت@دوست
حضرت@دوست
چگونه در خودش این راز را نگهدارد
چگونه باز درین خانه گلی باشد؟

چگونه آه! چه قدر آه منفجر نشود
درین صبوری و دوری چه حاصلی باشد؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
مزن لاف صبوری دلبرا در عشق کاین صرصر

به رقص آرد چو نفخ صور، کوه پای بر جا را

صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو