یافتن پست: #شکایت

الینا
الینا
وقتی او هست دلم می‌خواهد
از همه‌چیز شکایت کنم،
و ترس‌ها و بدبختی‌هایم را با او در میان بگذارم. ترس‌های من را فقط او می‌تواند تسکین بدهد.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
زان یارِ دلنوازم


زان یارِ دلنوازم شُکریست با شکایت

گر نکته دانِ عشقی بشنو تو این حکایت

خانوم اِچ
خانوم اِچ
بودن با خانواده ای که مدام بهت استرس میدن اینجوریه که حتی برای کارای بقیه ام تو نگران سرزنش شدنی!


شامی
شامی
چند روز پیش،عصری رفتم خریدموقع برگشت،سوار تاکسی که شدم اقای راننده ۳نفر دیگه رو هم داشت سوارمیکرد.به مسافرا گفتم فقط دوتاتون بشینین که همین کارو هم کردن
- راننده: بازرس گفته ۴تاسوار کنم.
+من: بازرس واسه خودش گفته من اجازه نمیدم.
-: شما لطف میکنیدکه بذارید یه مسافر دیگه هم بشینه
+: نه اجازه نمیدم
اومد نشست تو ماشین استارت و زدو اومدیم
+: کرونا که اومد کرایه هارو بردید بالا که ۳ نفر سوارشن.
تا اینو گفتم ماسکشو گذاشت:خنده
-: نه من الان ۲باره ازاون مسیر خالی میام (انگار جور خالی بودن ماشین و کرایه نگرفتنشو ما باید میکشیدیم)
برگشته به مسافرای دیگه میگه شماهم ماسک بذارید. خانم میگه شمادعوا دارین چرا مارو میکشونی وسط=))
-: همکارای دیگه دربست میگیرن این ساعت
+: خب شما هم میگرفتی
-: هیچکدومشون تو این ساعت تو ترافیک نمیان ،همه میرن خونه هاشون
+: خب شماهم میرفتی این دیگه مشکل شماست.
-: نه بازرس میگه ۴تا سوارکن اشکالی نداره
+: بازرس واسه خودش میگه مگه اون تو ماشین نشسته که بخواد اذیت بشه
دیگه حرفی نزد.یکم بعدش دوتا مسافرش پیاده شدن.۳تای دیگه داشتن سوار میشدن گفت نه ۲نفر این خانم اجازه نمیده =))

fatme
fatme
از دیجی کالا هیچی نخرین😐

حضرت@دوست
حضرت@دوست
سعدی چه کنی شکایت از دوست
چون شادی و غم نه برقرار است


حضرت@دوست
حضرت@دوست
سعدی چه کنی شکایت از دوست
چون شادی و غم نه برقرار است


حضرت@دوست
حضرت@دوست
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم.؟



WeT
WeT
این واقعیته که مدیرا پی وی ما رو چک میکنن !!!!!؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست

بگو کجا بیان کنم شکایت از جفای تـو ؟
به عشق من شبیه تو کسی که پشت پا نزد

یاس
یاس
ردیف بالا تر از بابام
چوون متولد ۸۱ خوابیده علت مرگش چی بوده نمی دونم
و دختری تو همن حدودا چنان هق میزد تمام وجودم لرزید گفتم عنقریبه جانش رو از دست بده
رفتم پیشش تسلاش دادم
و چقد شبیه مرحوم بود
پرسیدم نسبتت باهاش چیه
پسر داییش بود و به شدت از دایش و زن دایش شکایت داشت
عشق اتشش شدیده نتونستم جلو بغضم بگیرم {-149-}

صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو