یافتن پست: #شعر

مهاجر
مهاجر
يعاتبونك على أبسط تصرفاتك، أما على تصرفاتهم لا عين تبصر، ولا أذن تسمع، ولا ضمير يشعر.

براى كوچكترين رفتارت
تو را مؤاخذه مى كنند
ولى نسبت به رفتارشان،
نه چشمى مى بيند!
نه گوشى مى شنود!
و نه وجدانى
درك مى كند..!



♡✓
♡✓
به قیافه اش نمی آمد
به اخم روی صورتش
به لحن صدای مردانه اش
به سبک راه رفتن اش
حتی به دستهایش
با رگ های باد کرده
و به چشم هایش
که هیچ وقت سرمه و مداد چشمی ندیده بود
به موهایش
که رنگ نمی‌کرد
و به لبهایش
که قرمزی
رژ لبی را آنچنان که باید
بر لب هایش نیاورده بود ...
به او نمی آمد
یک روز ، آنقدر عاشق شود
که بخواهد
برای معشوقه اش
شعر بگوید ...
زنی که هیچ کس
باورش نمی شد
اینهمه عاشقی را
در دلش
پنهان کرده است ...
به قیافه اش
نمی آمد
اما از شعرهایش
معلوم بود




یاس
یاس
دیجی کالا

یاس
یاس
یه ساعت ترمینالم مسافر نی راهدنمی افته :هق

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i

عاشق که باشی شعر شور دیگری دارد
لیلی و مجنون قصه شیرین‌تری دارد
دیوان حافظ را شبی صد دفعه می‌بوسی
هر دفعه از آن دفعه فال بهتری دارد
حتی سؤالات کتاب تست کنکورت
عاشق که باشی بیت‌های محشری دارد
با خواندن بعضی غزل‌ها تازه می‌فهمی
هر شاعری در سینه‌اش پیغمبری دارد
حرف دلت را با غزل حالی کنی سخت است
شاعر که باشی عشق زجر دیگری دارد

بهمن صباغ‌زاده

رها
رها
اگر زِ گور، به جایی دری نباشد چه؟!
وگر تمام شود، محشری نباشد چه؟!
گرفتم اینکه دری هست و کوبه‌ای دارد...
در آن کویر، کسِ دیگری نباشد چه؟!
کفن‌کِشان چو در آیم زِ خاک و حق خواهم،
دبیرِ محکمه را دفتری نباشد چه؟!
شرابِ خُلَّرِ شیراز داده‌ام از دست...
خبر زِ خمره‌ی گیراتری نباشد چه؟!
چنین که زحمتِ پرهیز بُرده‌ام اینجا،
به هیچ کرده اگر کیفری نباشد چه؟!
بَرَنده کیست در این بازیِ سیاه و سپید؟
در آن دقیقه اگر داوری نباشد چه؟!




رها
رها
میگه :

باده نی در هر سری شر می‌کند..
آنچنان را آنچنان تر می‌کند...

گر خورد عاقل، نکوفر می‌شود!
ور خورد بدخوی بدتر می‌شود...

لیک چون اغلب بدند و ناپسند..
بر همه می را محرم کرده اند...

حکم غالب راست،چونکه اغلب بدند!
تیغ را از دست رهزن بستدند...



پ. ن:یجا هم از مولانا می‌پرسند که آیا می حرام است و در جواب می‌گوید :تا که خورد؟!!

هادی
هادی
نبض تهی دست نگیرد طبیب
درد فقیر، ای پسرک، بی دواست
ما فقرا، از همه بیگانه‌ایم
مرد غنی، با همه کس آشناست

هادی
هادی
بشارت میدهد هردم ،عصای پیر در دستم
که مرگ اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا

``صائب تبریزی``

EDRIS
EDRIS
آسمونم دلش غصه داره
حق داره هر چی امشب بباره...

Elham
Elham 👩‍👧‍👦

اموزش پرورشو گفدا:خسته

رها
رها






خانوم میم
خانوم میم
برندگان چالش مشخص شدن{-83-}
خانم اچ
یاس
{-64-}

یاس
یاس
گاز بخش ما قطع کردن
اومدم اتاق دوستم :دی
اونم از دست من فرار کرد خونه :گگگ :))

♡✓
♡✓
تلخ ترین آرامشِ دنیا سکوتی‌ست
که می‌تواند
حرف باشد
لبخند باشد
شعر باشد
فریاد باشد
عشق باشد ..
امّا با ، سکوت شده است ...



صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو