یافتن پست: #سکه

زهرا
زهرا
انقد با گوشی اومدم وقتی با سیستم میام احساس غریبی میکنم:|

wolf
wolf
بند آمده در حسرت وصف تو زبان ها

این آتش عشق است که افتاده به جان ها



در حیرت چشم تو و ابروی تو ماندند

انگشت به دندان همه ی تیر و کمان ها



زانو زده در پای بزرگی تو انگار

الوند و دماوند و سهند و سبلان ها



بی تابم و بی تابی من شهره ی شهر است

نگذار فروکش بکند این هیجان ها



آن قدر دل تنگ مرا ضرب خودت کن

تا گوش فلک کر شود از این ضربان ها



من با تو غزل می شوم و شعرترینم

ای علت بی چون و چرای فوران ها



تو کیستی ای عشق ! که بانام توسکه ست

بازار تمام شعرا ، مرثیه خوان ها



تا لحظه ی رویایی دیدار تو ای خوب

من خون به جوش آمده ام در شریان ها



ای کاش ببندی چمدان سفرت را

این جمعه بیفتد به تو چشم نگران ها



رضا نیکوکار

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
سلام نواهای زیر که توسط زنان روستای کوچ در مجالس عزا ی زنانه خوانده می شود و تعدادی از این نواها گاهی در پشت کار قالیبافی ویا در هنگام دروی گندم ویا در شبهای زمستان در مراسم آتشانی به عنوان فراقی در دوری از مسافر به غربت رفته ویا سربازی که درشهری دور سربازاست ئغریب است و یا در دوری از یار ئدوست وخواهر وبرادر و-که از هم جدا شده اند- به عنوان فراق خوانده می شود وبیانگر درد وفراق وجدایی است واما برگردیم به مجلس نواخوانی زنانه :

بصد خواری بزرگ کردم درختی که درسایه ش نشینم گاه ووقتی سمال آمد درخت ازریشه برکند بسوزد این چنین طالع و بدختی.

2-ای چرخ فلک چرا چنینم کردی ؟ برسنگ زدی ونگین نگینم کردی

دراول عمر خود ندیدم خوبی در آخر عمر گوشه نشینم کردی.

3-غربت خراب ومو خراب غربت مو(من) گوشه نشین آفتاب غربت

شاالله که نیایه آب از غربت تا مو نکشم جور وجفا ازغربت .

4- در غریبی ناله کردم ، هیچ کس یادم نکرد در قفس جان دادم وصیاد ، آزادم نکرد

همتی می خواستم ازگردش چرخ فلک چرخ بی همت خرابم کرد وآزادم نکرد.

5-آنجا که غریب ناله ی زار کند

ali
ali
از شهيدبابايى پرسيدند: عباس جـان چه خبر؟ چه كار ميکنى؟ گفت: به نگهبانى دل مشغوليم که غيرازخدا كسی وارد نشود. نگهبان دلت باش

سکوت شب
سکوت شب
سخت دل دادی به ما و ساده دل برداشتی
دل بریدن هات حکمت داشت: دلبر داشتی
از دل من تا لب تو راه چندانی نبود
من که شعر تازه می گفتم، تو از بر داشتی
قلب من چون سکه های از رواج افتاده بود
آنچه در پیراهن من بود، باور داشتی
شر عشقت را من از شور پدر پرورده ام
قصد خون خلق را از شیر مادر داشتی
دشتی از آهو درین چشمت به قشلاق آمده
جنگلی از ببر در آن چشم دیگر داشتی
پشت پلکم زنده رودی از نفس افتاده بود
روی لب هایت گلاب ناب قمصر داشتی
خاطراتم را چه خواهی کرد؟ گیرم باد برد
بیت هایی را که از من کنج دفتر داشتی

wolf
wolf
ماه اگر در شبکلاه زر زری زیباتر است

ماه عالمتاب من در روسری زیباتر است



گر چه زیبا می زند پیدا شدن بر موی او

گم شدن در آن شب نیلوفری زیبا تر است



عشق را در گنجه ی سبز قدیمی دیده ام

چشمش از نار و ترنج کودری زیباتر است



"همدلی از همزبانی خوشتر" اما اینکه تو

با زبان از همدلان دل می بری زیباتر است



مادرم می گفت دختر های باغ لشکری

مثل حوری هر یک از آن دیگری زیباتر است



سینه ریز سکه کوب دخترانش در غروب

از قِران آفتاب و مشتری زیباتر است



من به او می گفتم اما - خوب یا بد- گل پری

گل پری از هر چه حوری وپری زیباتر است



بلولای دختران مثل گل بر روسریش

از سکوت این شب کاکل زری زیباتر است



او که من می خواهمش گلخنده های شرقی اش

توی باغ رنگ رنگ روسری زیباتر است



"محمد حسین بهرامیان"

wolf
wolf
نشسته نقش نگاهت به چشم خواب زده

چنانکه ماه تنش را به حوض آب زده



امید آب ندارد پرنده ی عطشم

زبسکه بال به امید هر سراب زده



شبیه رود به دنبال نرمی دریا

عبور کرده ام از زندگی شتاب زده



چگونه شک نکنم دست مهربانش را؟

به حسن نیّت این مردم نقاب زده؟



بخواب ای شب رویا ، چرا که مهتابت

حلول کرده دراین سایه های خواب زده



اگرچه جای سفر روی برف می ماند

به ردپای من انگار آفتاب زده





علی ارجمند

wolf
wolf
صندوق صدقات نیست دل من
که گاهی سکه ای محبت در آن بیاندازی
و پیش خدای دلت فخر بفروشی که مستحقی را شاد کرده ای …
.

wolf
wolf
سکه ی این مهر از خورشید هم زرین تر است
خون ما از خون دیگر عاشقان رنگین تر است


رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت
می روی اما بدان دریا ز من پایین تر است


ما چنان آیینه ها بودیم، رو در رو ولی
امشب این آیینه از آن آینه غمگین تر است


گر جوابم را نمی گویی، جوابم کن به قهر
گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین تر است


سنگدل! من دوستت دارم، فراموشم مکن
بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگین تر است



"فاضل نظری"

: اشک: اشک: اشک: اشک: اشک

wolf
wolf
نه دل آزرده، نه دلتنگ، نه دلسوخته ام

یعنی از عمر گران هیچ نیندوخته ام



پاسخ ساده ی من سخت تر از پرسش توست

عشق درسی ست که من نیز نیاموخته ام



رو سیاه محک عشق شدن نزدیک است

سکه ی «قلب» زیانی ست که نفروخته ام



برکه ای گفت به خود، ماه به من خیره شده ست

ماه خندید که من چشم به «خود» دوخته ام



شده ام ابر که با گریه فرو بنشانم

آتش صاعقه ای را که خود افروخته ام





فاضل نظری

{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

wolf
wolf
نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت

که زخم های دل خون من علاج نداشت



تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم

که آنچه داشت شقایق به سینه کاج نداشت



منم ! خلیفه ی تنهای رانده از فردوس

خلیفه ای که از آغاز تخت و تاج نداشت



تفاوت من و اصحاب کهف در این بود

که سکه های من از ابتدا رواج نداشت



نخواست شیخ بیابد مرا که یافتنم

چراغ نه ! که به گشتن هم احتیاج نداشت





{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

سید ایلیا
سید ایلیا
رفتم داروخونه گفتم واسه این کوچولو لباس کار میخوام
گفت خجالت بکش مرتیکه،خیال کردی خیلی بانمکی
پسرداییمو از تو کالسکه دراوردم گفتم یه بسته پوشک 3تا 6کیلوگرم لطفا.
پشماش ریخت.

سکوت شب
سکوت شب
نه دل آزرده ، نه دلتنگ ، نه دلسوخته ام
یعنی از عمر گران هیچ نیندوخته ام

پاسخ ساده من سخت تر از پرسش توست
عشق درسی است که من نیز نیاموخته ام

روسیاه محک عشق شدن نزدیک است
سکه قلب زیانی است که نفروخته ام

برکه ای گفت به خود ، ماه به من خیره شده است
ماه خندید که من چشم به خود دوخته ام

شده ام ابر که با گریه فرو بنشانم
آتش صاعقه ای را که خود افروخته ام

سید ایلیا
سید ایلیا
نایاب شدن صابون گلنار دیگه ربطی به قیمت دلار نداره
مستقیما مربوط میشه به قیمت سکه

حلما
حلما
کاش اینجا بودی
همین کنار خودم
و من یادم می‌رفت
که خسته‌ ام
خرابم
ویرانم

صفحات: 15 16 17 18 19

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو