(◍•ᴗ•◍)
زهرم مده به دست رقیبان تندخوی
از دست خود بده که ز جلاب خوشترست
سعدی
(◍•ᴗ•◍)
ژاله بر لاله فرود آمده هنگام سحر
راست بر عارض گلبوی عرق کرده ی یار
سعدی
(◍•ᴗ•◍)
سلسلهی موی دوست حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
سعدی
(◍•ᴗ•◍)
سرورانت مگر از سرو روانت زادند
که در آفاق بلندند و به نام ای شیراز
قرن ها می رود و ذکر جمیل سعدی
همچنان مانده در افواه انام ای شیراز
شهریار
(◍•ᴗ•◍)
ساقی بده آن کوزه یاقوت روان را
یاقوت چه ارزد بده آن قوت روان را
اول پدر پیر خورد رطل دمادم
تا مدعیان هیچ نگویند جوان را
سعدی
(◍•ᴗ•◍)
ساقی بده آن کوزه یاقوت روان را
یاقوت چه ارزد بده آن قوت روان را
اول پدر پیر خورد رطل دمادم
تا مدعیان هیچ نگویند جوان را
سعدی