مهاجر
چند روزی می شود ، مثل خزر توفانی ام
من فدای چشمهاتم ، دلبر گیلانی ام
سبز جنگل های گیلان ، سبز چشمان شماست
حافظ چشم توام ، مامور جنگلبانی ام
صد قصیده شرح چشمانت کنم بی فایده است
شاعر قرن ششم هستم ، خود خاقانی ام
ارمغانت شاخه ای زیتون منجیل است و من
امپراطور کبیر دوره ی ، یونانی ام
بی تو خورشیدی ندارد ، آسمان لحظه هام
من هوای رشت هستم ، دایما بارانی ام
نوجوانم کرده چشمت ، این خود نوستالوژی است
سخت بیتاب تب عشقی ، دبیرستانی ام
بی قرارم بی قرارم بی قرارم بی قرار
من تپش های تنی ، با روح سرگردانی ام
کور خواهم کرد چشمی ، را که دنبالت کند
با غرور و غیرتی ، در خون کردستانی ام
جشن می گیرم اگر، در خانه ام مهمان شوی
با خودت خورشید من شو ، در شب مهمانی ام
خانوم میم
بیایید مافیا کنیم
آقای مهاژر مافیاس از شهر خواهش می کنم ایشونو بندازن بیرون
Tasnim
کنسولگری ایران توو سوریه رو زدن اسراییلیهای حرومزاده
fatme
اونایی ک میگفتن نریم 13 همشون رفتن
اونوقت مایی ک روزه نمیگیریم ب احترام این روز تو خونه نشستیم😂😂
?
بچه ها نفس منم دعا کنید زود خوبشه اب شده تو این سه روز😢😭
خانوم اِچ
یبارم زن عموم دراومد گفت دیگه وقت ازدواجت داره میگذره
عموم بهش گفت تو خودتم همچین زود ازدواج نکردی کییییف کردممم😹😹😹😹
هژیر
آدمها فکر میکنند اگر یک بار دیگر متولد شوند،جور دیگری زندگی میکنند.
شاد و خوشبخت و کم اشتباه …
فکر میکنند همه چیز را از نو خوب خواهند ساخت، محکم و بینقص!
اما، حقیقت ندارد…!
اگر ما جسارتِ طور دیگری زندگی کردن را داشتیم،
اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم،
اگر آدمِ ساختن بودیم،
از همین جای زندگیمان
به بعد را میساختیم👩🏻🌾
رها
چقد توی سرم حرف میزنم با خودم :/سردرد گرفتم :/
درست است
ها یس الان زنش بخوابه سر کلش پیدا میشه
خواهر ما رو باش، باور کرد.