aliaga
مهاجر با رکابی سفید بام قهر کرده فک کنم
مسولین جواب گو باشن
خانوم اِچ
من ازوناییم که اگ باهام دوست باشید میگی اههه بابا اینم ک همش بد بیاری میاره😐
خواستم برم چادر بخرم مامان چادریه فوت کرد
خواستم برم مهمونی دندونم باد کرد
و...
maryam
در جهان هرگز مشو مدیون احساس کسی
تا نباشد رایگان مهرت گروگان کسی
شیشه خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی
صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی...
마흐디에
یک عدد دایی مهاحر با شلوار لی و تیشرت مشکی رویت شد
g.h.o.l.a.m.a.l.i
می گویند: مسجدی می ساختند، بهلول پرسید: چه می کنید؟
گفتند: مسجد می سازیم.
گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا.
بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد.
سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛
بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟
بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟
فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام،
خدا که اشتباه نمی کند.
پارسال از توش رد شدم.. فکر کنم از مغازه هاش اشتباه نکنم برگ آلو خریدیم
بزار در اینو ببندم تا تمومش نکردم
اون مغازه ها را می خواستم یه جا بخرم..حیف پول نداشتم