مهاجر
آدم تو این مواقع هستش که آدمارو میشناسه
برخی افراد دانشجویی که میشناختم اصلا اهل کتاب و خرید کتابم نیستن گفتم بن تون حیفه بذارید من حداقل خرید کنم هرکدوم به بهانه ای ندادن
خب به کتف راست و چپم
اگه بن شما چندرقاض هستش که اونم باید خودتونم پول بدید من خودم بن صد در صدی داشتم که بدون هزار تومن هزینه ۸۴۰ تومن کتاب خریدم
فقط میخواستم اونارم اضافه چندتا بخرم
donya 👩👧👦
پول ندارم گفتناتونم مثل درس نخوندم گفتنای قبل امتحانتونه. با همتون قهرم
rahim
در زمانهای گذشته، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند، خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بیتفاوت از کنار تخته سنگ میگذشتند؛ بسیاری هم غر میزدند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بیعرضهای است و… با وجود این هیچکس تخته سنگ را از وسط بر نمیداشت. نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسهای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود. کیسه را باز کرد و داخل آن سکههای طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود: هر سد و مانعی میتواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.
مگه معتادی فقد شیره و...هس؟
طرف معتاد چایی میشه...
من هنوز شفاف سازی نکردم ک
نمیدونم والله
پدر فگیری بسوزه ک من نتونستم برم درسشو بهونم و بیسواد موندم