یافتن پست: #زمستان

حضرت@دوست
حضرت@دوست
الهی شکر اولین تصویر بر خورد زمستانی هم تو سانیا رو نمایی شد ..

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نام تو

ناگهان دیدم سرم آتش گرفت
سوختم ، خاکسترم آتش گرفت

چشم واکردم ، سکوتم آب شد
چشم بستم ، بسترم آتش گرفت

در زدم ، کس این قفس را وا نکرد
پر زدم ، بال و پرم آتش گرفت

از سرم خواب زمستانی پرید
آب در چشم ترم آتش گرفت

حرفی از نام تو آمد بر زبان
دستهایم ، دفترم آتش گرفت

▪️
▪️
سلام

سید ایلیا
سید ایلیا
در زمستان
هنگامی که نیم روز به شکوه می نشیند
در خانه
همان خانه ای که با تلاش زیاد بهم پیوسته
صدایی می پیچد
که هرگز نمی خوابد
خشمش را پنهان نمی کند
وبا ریسمانی از شن‌ها
رها چون ابرها
صمیمی چون آب ها
بر موج هایی که زیر پا می غلتد
می تازد
و به صخره ها
تازیانه می زند
وهمه چیز را له می کند.!
ونسیم خنک شادی را
به ساحل امن خانه
هدیه می کند!
واینگونه در کمال آرامش
طوفان به پا می کند
و روز را به شب می رساند

سید ایلیا
سید ایلیا
🏝مولای من
زمان نبودنت
سخت می‌گذرد
کاش
آغاز بهار آمدنت باشد
خسته‌‌ایم
از زمستان‌‌های بی تو
برگرد و به این دنیایی که
مثل دلهایمان یخ زده
گرما و روشنایی ببخش

▪️
▪️
دلتنگی بی خبر میاد،
وسط یه مهمونی وقتی داری میخندی و خوش میگذرونی
به شکل یه آدم میاد، یه نگاه که خیلی شبیه...
وا میری..
سرتو میندازی پایین که نبینی، که یادت نیاد، که یادت بره، که یادت نمیره...
آخه بینوا مگه میشه یادت بره؟!
مهمونی تموم شده.
یه اتوبان خلوته و تو و یکی که از ضبط صوت ماشین میخونه:
" عشق اگر عشق است آسان ندارد!! "


حضرت@دوست
حضرت@دوست
تو فقط بخند…


هر روز و هر شب نگرانت هستم، که چه می‌کنی!؟ چگونه می‌گذرد تنهایی‌ات؟! با بغض‌های گاه و بیگاهت چگونه کنار می‌آیی؟!

گاهی شب‌ها، از همان شب‌های سیاه تنهایی، پنجرهٔ اتاقم را باز می‌کنم. رو به سمت تو، فریاد می‌زنم، آیی عشق جانم!، تنهاییت برای من… غصه‌هایت برای من… همهٔ اشک‌هایت برای من… بغض‌هایت، دردهایت، آه‌هایت مالِ من… به جای همهٔ آنها تو، فقط بخند برایم، برایم بلند بخند…

تا صدای خنده‌هایت، چشمه‌ها را بجوشاند، گل‌ها را شکوفا کند… درخت‌ها را بارور و قناری‌ها را مست…
صدای خندهٔ تو، صدای خوب بودنت است.
تو فقط بخند تا یخ‌زدگی زمستان آب شود… بهار شود.


سید ایلیا
سید ایلیا
مگر می شود !
همیشه روز می آید و شب می شود
باز روز می آید وشب می شود
چرا هیجان و اشتیاق
اینچنین می گویند از فردایی بهتر
من تمام فردا هایی را دیده ام
شبیه به هم
تنها تبرک ثانیه ها بر یاد توست
که تکرار ندارد
تحدیث نعمتت را آغاز کنم
از باران ها...
از گلها...
از سرخی غروبکهای زمستان
از روز
وشب
در تمام نفسهایی که از آن توست
تسبیح یاد
تکرار است بر تکرار
آنگاه ذکر می شوی
که به احترامت
طنین عشق
سرخ شود!

سید ایلیا
سید ایلیا
🏝عمری است که ما
ساکنان سرزمین شبیم،
عمری است که سرگردان زمستان‌های مکرریم،
عمری است که در امواج پرتلاطم دریای بی‌کسی گرفتاریم...
دل‌های ما دیرگاهی است که
سپیده و بهار و آرامش را از یاد برده است...
بیایید و نجاتمان دهيد از این هجوم همواره‌ی تنهایی...🏝

⚘اللَّهُمَّ وَ أَحْیِ بِوَلِیِّكَ الْقُرْآنَ وَ أَرِنَا نُورَهُ سَرْمَداً لاَ لَیْلَ فِيهِ وَ أَحْیِ بِهِ الْقُلُوبَ الْمَیِّتَةَ
پروردگارا قرآن را بوجود ولى خود باز زنده ساز و نور جمالش را برای همیشه به ما نشان بده، آنگونه که هرگز تاریک نگردد
و دل‌هاى مرده را به او زنده ساز⚘

mohamad
mohamad
‏این زمستان هم آمده و من باز هم دوستت دارم..

صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو