یافتن پست: #روضه

امیر عبادی
امیر عبادی
ما چون ز دری پای کشیدیم ، ‏کشیدیم

امید ز هر کس که بریدیم ،‏ بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخاست ، نشیند

از گوشه بامی که پریدیم ،‏ پریدیم

رم دادن صید خود از آغاز غلط بود

حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم

کوی تو که باغ ارم روضه خلد است

انگار که دیدیم ، ندیدیم ندیدیم

صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن

گر میوه یک باغ نچیدیم ، ‏نچیدیم

سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل

هان واقف دم باش ، رسیدیم ، ‏رسیدیم

وحشی ! سبب دوری و این قِسم سخنها

آن نیست که ما هم نشنیدیم ، ‏شنیدیم !!!

(وحشی بافقی)

مونا یزدی
مونا یزدی
لحظه‌ی افطار،با ذکر تو غوغا می‌کنم
صورتم را با زلال اشک، زیبا می کنم

یاد آن ساعت بیفتم که کسی آبت نداد
روزه را با روضه‌های تشنگی وا می‌کنم





هادی
هادی
منم باید برم سید رضا نریمانی

حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام

منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین
ببین که خیس شدم عرق نوکریمه این

دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه
چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه

منم باید برم آره برم سرم بره
نذارم هیچ حرومی طرف حرم بره

یه روزیم بیاد نفس آخرم بره
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام

یه دست گل دارم برای این حرم میدم
گلم که چیزی نیست برا حرم سرم میدم

برای قربونی اسماعیلو میدم به عشق
خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق

منم یه مادرم پسرمو دوسش دارم
ولی جوونمو به دست بی بی میسپارم

بی بی قبول کنه بشه مدافع حرم
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام

اونا که از جنون یه کلمه نفهمیدن
شبیه شامیا به گریه هام میخندیدن

کنایه میزنن دلمو میسوزنن و
میخوان با حرفاشون خالی کنن دل منو

قسم به اون بدن که چیدنش روی حصیر
منم شبیه اون عقیله ای که شد اسیر

به غیر زیبایی نمی بینم تو این مسیر
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام

ای سایه ی سرم تا که تو رفتی همسرم
همش بهونه ی تو رو میگیره دخترم

به جای لالایی روضه براش میخونمو
دم بابا باباش داره میگیره جونمو

سیده شهید حجّاری
سیده شهید حجّاری
ماجراي نبش قبر حضرت رقيّه(س) در سال 1242

ملا محمدهاشم خراسانی (ره) حکایت نبش قبر سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (س) در سال ۱۲۸۰ هجری،را نقل میکند :

جناب آقا سيّد ابراهيم دمشقي كه نَسَبش به سيّد مرتضي علم‌الهدي منتهي مي‌شد بعد از نبش قبر حضرت رقیه (س)، مدام از شدت گریه و غصه غش می‌کرد. چون به هوش می‌آمد، قضیه کبودی را برای مردم تعریف می‌کرد{-31-}{-31-}

می گفت بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی (چادر یا لباس سیاه) پیچیده و کفن شده بود. بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر می‌خواست.{-31-}{-31-}{-31-}

اما حکایت :
قبر دچار آب گرفتگی شده بود و علما شیعه درخواست تعمیر قبر مطهر را داشتند.
والي به علماء و صلحاء شام از شيعه و سنّي امر كرد كه غسل كنند و لباس‌هاي پاكيزه بپوشند، به دست هر كس قفل ورودي حرم مطهّر باز شد، همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند، پيکر را بيرون آورد تا قبر را تعمير

هادی
هادی
ماه محرم امسال هم تموم شد :(

این سی شبه ازدست ما راضی شدی یا نه؟
ارباب جانم از گدا راضی شدی یا نه؟

سی روز میخواندیم سی شب گریه میکردیم
هم پای تو هم پای زینب گریه میکردیم

روضه به روضه گشتن مارا خودت دیدی
جانم حسین سینه زنهارا خودت دیدی

چه دستهایی که برای دیگ نذری سوخت
این سوختن را دخترت اصلا به ما آموخت

از برکت تو بینوا هم بانوا میشد
هرسفره خالی پر از ظرف غذا میشد

بک ماه گرم نوکری شب تا سحر بودیم
ازعالم و آدم به جزتو بیخبر بودیم

دم را که میدادند نوکرها شنیدن داشت
قل قل زدن های سماورها شنیدن داشت

هرخستگی را باشراب ناب در کردیم
لب را همیشه ما ز چای روضه تر کردیم

تا میکده جز با دوپیمانه نمیرفتیم
در روضه میماندیم ما خانه نمیرفتیم

جارو زدیم و ازقبالش خیرها دیدیم
باگریه فرش روضه را صدبار بوسیدیم

عشق تو حتی حال بدها را خدایی کرد
یک "برمشامم میرسد" مارا خدایی کرد

ازنوکرت خوبی بدی دیدی حلالش کن
از کارهایش گرکه رنجیدی حلالش کن

ما لکه ننگیم خیلی بی کس و کاریم
اما به جان مادرت که دوستت داریم

دردیم ما اما شفا را میدهد زهرا س
مزد عزاداری مارا میدهد زهرا س

سیده شهید حجّاری
سیده شهید حجّاری
سخنی_با_والدین
*نکاتی که والدین باید در مجالس عزاداری رعایت کنند

١- کودک را نباید به مدت طولانی در عزاداری نگه داشت به ویژه در تاریکی.

٢- عزاداری نباید مانع بازی او شود حتی بهتر است در یک فضای مناسب بازی کند و صدای روضه غیر مستقیم به او برسد.

٣- کودکانی که در سنین پایین هستند و فرق گریه بر امام حسین (ع) با انواع دیگر گریه را نمی دانند از گریه کردن مادران خود ناراحت می شوند و دچار اضطراب و ناامنی می گردند و چه بسا خاطره بد از این مجالس در یادشان باقی بماند. حتی المقدور در مجالسی که روضه ی باز خوانده می شود و یا برخی افراد با فریاد غیر متعارف به خودشان لطمه می زنند حضور نیابید و در مقابل کودک خردسال خود گریه و شیون نکنید و در این ساعات در فضای دیگر با فرزند خود بازی کنید و یا حواس او را پرت کرده و بیشتر در زمان سخنرانی و یا سینه زنی درمجلس حضور یابید.

٤- وسایلی مانند پرچم،طبل کوچک،شال و کتابهای عکس دار امامان را در حد توان برای او تهیه کنید.

٥- مجالسی را انتخاب کنیم که همخوانی بیشتری با کودکمان دارد و نظر او را دراین مورد ترجیح دهیم و خاطرات خوب، محفل

سیده شهید حجّاری
سیده شهید حجّاری
معصیت‌ها مثل آهن ربا و لقمه حرام مانند ذرّات آهن است، وقتی که انسان در وجودش لقمه حرام نباشد، می‌تواند از کنار معصیت‌ها عبور کند و خود را نگه دارد، امّا وقتی که لقمة حرامی را خورد، از کنار معصیت که می‌گذرد، مجذوب آن می‌شود، این خاصیت درونی نان و لقمه حرام است.

آهن ربا، ذرّه آهن را هر کجا که باشد، به سمت خود می‌کشد. اگر یک مقدار پنبه را از کنار یک آهن ربا عبور دهید، آهن ربا کششی نسبت به پنبه ندارد، امّا اگر مقداری خرده آهن را درون پنبه قرار دهیم، در این حالت پنبه به سمت آهن ربا کشیده شده و جذب آن می‌شود.
در این‌جا خود پنبه جذب نمی‌شود؛ بلکه براده‌های آهنی که با خود آهن ربا هم جنس هستند، به سمت آن کشیده می‌شوند.

امّا لقمه صددرصد حلال که انسان کار صحیح درستی را انجام داده است و اجرت طیّب و صحیح و طاهری را در مقابل آن به انسان داده‌اند؛ وقتی که این لقمه را انسان مصرف می‌کند، از کنار عبادات که می‌گذرد، عبادات او را جذب می‌کنند، از کنار امامزاده که می‌گذرد، به زیارت آن میل و گرایش پیدا می‌کند. میل و گرایش به مسجد، روضه و تربت شهدا پیدا می‌کند و این جزو خاصیت و ذات

مونا یزدی
مونا یزدی
‍ کربلا نرفتن سخت است...

کربلا رفتن سختتر!

تا نرفته ای شوق رفتن داری...

تا رفتی شوق مردن!

کربلا رفته ها می دانند

بعد از کربلا روضه ی حسین

حکم زهر دارد برای دل اوراق شده ی زائر!

آخر اینجا

دیگر عباس نیست

تا آرام شوی در حریم امنش...



مونا یزدی
مونا یزدی
جان

هــــر کسی با هــــر مقامی که بیاید هیئتت

قبلِ هر چیزی در این وادی فقط یک نوکر است

داخل روضه شـدی حتمـــا کمی تعظیم کن

در کنــار درب هیئت جایگـاه است



sayad
sayad
ما را گدای آل عبا آفریده اند
محتاج لطف شاه ولا آفریده اند
روز ازل که آب و گلم را سرشته اند
خاک کف دوپای شما آفریده اند

در روضه های شاه نجف سینه میزنیم
مارا برای بزم عزا آفریده اند

ما شیعیان حیدر و او مقتدای ما
مارا فدای شیر خدا آفریده اند

دست مرا بگیر و مرا هم نگاه کن
آقا تورا شفیع جزا آفریده اند

وقتی تورا امیر دوعالم نموده اند
بهر گدایی تو مرا آفریده اند

sayad
sayad
ای دل ارباب فضیلت گلر انشاءالله
غم یمه نور هدایت گلر انشاءالله
او علمدار عدالت گلر انشاءالله
اولین غائب عترت گلر انشاءالله
آخرین ماه امامت گلر انشاءالله


چاپا قانلار نقدر حقی چاپور قوی چاپسون
مرکب ظلمی مینوب هاردا چاپور قوی چاپسون
بو سویوق کهنه تنوره نه یاپور قوی یاپسون
شاه اقلیم قضاوت گلر انشاءالله
ال سیزه دست حمایت گلر انشاءالله



در و دیوار آراسیندا اونی زهرا چاغیروب
قولسوز آتدان یخلان وقتیده سقا چاغیروب
وقت غارتده اونی زینب کبری چاغیروب
بو فراقه ائله طاقت؛گلر انشاءالله
اوخیا روضه غارت گلر انشاءالله

born78
born78
شاید الآن وقت روضه نباشه ولی فقط یه جمله می گم:
آقامون تشنه بود...

هادی
هادی
قصیده شگفت انگیز قاآنی در وصف امیرکبیر

شهید مصطفی چمران
شهید مصطفی چمران
جای گله ز فاصله ها گریه می کنم
با نام سیّدالشّهدا گریه می کنم
من که تمام عمر ز داغت گریستم
در بین قبر هم چه بسا گریه می کنم
باید هزار سال برای تو گریه کرد
قدر هزار سال تو را گریه می کنم
من سمت روضه می روم و عابری به من
می گوید: "التماس دعا " گریه می کنم
تو خواستیّ و حاجت من شد روا حسین
بر نذر های گشته ادا گریه می کنم
حالا تو بخش بخش شدی «ح» شدیّ و «سین»
حالا تو را هِجا به هِجا گریه می کنم
تو در ازای اشک به من کربلا بده
من در ازای کرب و بلا گریه می کنم

صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو