یافتن پست: #دوست

maryam
maryam
روزی دلتنگم خواهی شد
روزی بودنم را میخواهی....
ولی اون روز خیلی دیره...‌
چون زمانی که باید می‌بودی
در پی شادیو محبت با دیگران بودیو
منو در تنهاییم رها کردی !!!!!
قلبم
احساسم
تمام فکرمو....
ازت میگیرم
و چنان میرمو
فراموشت میکنم
که انگار هیچوقت وجود نداشتی
همونطور که میخواستی .
کلی تلاش کردمو
در انتظارت بودم ......
شاید الآنم حرفم برایت خنده دار
یا بی معنا باشد
ولی وقتی قلبتو مثل قلبم شکستند و رهات کردند
به یادم می افتی
که متاسفانه خیلی دیره......
مطمئن باش
هر چند دلم نمیخواد این اتفاق برات بیفته
ولی هر چه با من کردیو توسط دیگری و صددرصد تجربه خواهی کرد
چون دنیا بی حسابو کتاب نیست
که قلبی که دوستت داشتو بشکنی و رها کنی بخاطر دیگری چون در خیلی مسائل راحتتر باهات پیش میرن.....
تا امروز دوستت داشتمو منتظر محبتت بودم ....
ولی از الان به بعد فراموشت میکنم
طبق خواسته ات
فقط امیدوارم روزی که نفر بعدی همینطور که قلبمو شکستی قلبتو شکست
منو به یادت بیاری
تا بفهمی چه دردی کشیدم.....

مهاجر
مهاجر
امشب پسرعموی ده سالم ازم پرسید اگه بخوای برگردی عقب دوست داشتی چند سالت بود
درسته این سوال برای من که هنوز تو اوایل جوانی ام ممکنه درست نباشه
ولی گفتم دوست داشتم برگردم به ۱۸ سالگی
گفت چرا
گفتم دوست داشتم برگردم به اوایل دوران دانشجوییم دوران کارشناسی
بهترین دوران عمرم اون موقع بود ومن نتونستم خوب ازش استفاده کنم و الکی گذشت تموم شد
واقعا افسوس میخورم {-128-}

فاطمه
فاطمه
یه روزی فکر میکردم باید آروم قدم بردارم تا اونی که دوستم داره بهم برسه,
اما فهمیدم اونی که دوستم داره میدوعه تا باهام هم قدم شه. 🙂🌱

فاطمه
فاطمه
همیشه دوستای دختر برام حسِ خیلی قشنگی داشتن و با آدمای مختلفی دوست شدم که با همشون احساس صمیمیت داشتم و الان که اینجا هستم و شما رو دارم هم خوشحالم.
امیدوارم دوستیم باهاتون پایدار و عمیق تر بشه و برام بمونین و براتون بمونم. :دی

فاطمه
فاطمه
بچه ها دلم میخواد نقاشی با آبرنگ یادم بگیرم تو این سبک کارها.
شما نمیدونین اسم این سبک چیه ؟؟
برای مشاهده تصویر بزرگتر کلیک کنید


Aseman
Aseman

Bugün çok üzgünüm, nedenini bilmiyorum, kendimi meşgul etmek istiyorum, başıma gelenleri unutmak istiyorum ama hayır diyorum, yüreğim acısın, anlasın bu o kadar basit değil. taşa dönüşme ve dünyanın en duyarsız kızı olma zamanının geldiğini anlasın.

reyhane
reyhane
میگن دعا،دسته جمعیش قشنگه
پس:
الهی هیچ دلی تنگ نباشه
هیچ کسی مریض یامریضدارنباشه
الهی هیچ کسی محتاج نباشه
الهی شفای جسم وروح وفکر،عطاکن
الهی کسی شرمنده نباشه
الهی شرف وانسانیت روسرمبدأتمام خواسته هایمان قرارده
الهی ازتکبروغروروسوء ظن ونفرت وکینه دورمان کن
الهی کلاممان به دروغ،آلوده نباشد
والهی دوستان خوبم همیشه شادباشندوخوش
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❥‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌

...
...
تنها دلیلی که بخاطرش هنوزم عشق و دوست داشتن رو باور دارم اینه که میبینم خودم چجوری میتونم بقیه رو دوست داشته باشم.
پس بهار است عزیزِ من. بیا تمام حرف‌های جدی و سوال‌های تلخمان را بریزیم توی آشغالی و درش را ببندیم. حالا وقتِ حرف زدن نیست. بیا به حرف گوش کنیم؛
"درخت را که بلد شدیم، حرف از یادمان رفت".
بیا درخت را بلد شویم.

خانوم اِچ
خانوم اِچ
@z-a-x این سال نود و پنج آیفون داشته اوووف واقعا دختر خاصیه😹😹😹

....
....


این دکلمه با صدای خودم هس ....

donya
donya 👩‍👧‍👦
دوستام همه میان امتحان بدن به ماماناشون میگن واسشون دعا کنن
من یبار به مامانم گفتم مامان واسم دعا کن گفت گه نخور میخواستی درس بخونی.

donya
donya 👩‍👧‍👦
کیک تولد شوشو
چطور شده؟

❤
تو نوشته بودی غیر از من دوستی نداری که با او مکاتبه کنی و درد دلت را پیش او بگویی.
عیب ندارد غصه اش را نخور.
آدم بعضی وقت ها حس می کند که احتیاج به همدردی دارد و اگر نتواند عقده ی دلش را باز کند کارش سخت خواهد بود.
من هم اوقاتی برایم پیش می آید که حرف ها از دهنم بیرون می ریزد؛
اما کسی را نمی یابم که آن ها را به او بگویم..

_ تبریز ۱۳۴٠/۹/۱۱
نامه از صمد بهرنگی به یوسف

فاطمه
فاطمه
من بچه های مهدکودکی رو دوس دارمم. و همون پیش دبستانی.
مخصوصا وقتی تعطیل شدن با یه کیف کولی منتظر مامان باباهاشونن. :اکلیلی

...
...
ما آدم ها خوب بلدیم بعد از شنیدن داستان زندگی دیگران در دلمان بگوییم اگر من بودم هرگز این کار را نمی‌کردم. اما بی برو برگرد روزی خواهد رسید که آن هرگزِ با اطمینان ما را وسط همان داستان پرت می‌کند و مشغولِ همان عملِ نکوهش شده. کاش می‌دانستیم قصه‌های زندگی تکراری‌اند، فقط جای شخصیت‌ها عوض می‌شوند، همدیگر را "قضاوت" نکنیم.

•پریسا زابلی‌پور•

‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌

صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو