محسن
استادی با شاگردش از باغى ميگذشت
چشمشان به يک کفش کهنه افتاد.
شاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند . بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ...!
استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم؛
بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين!
💰مقدارى پول درون آن قرار بده
شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند.
کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد
و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ، پول ها را ديد.
🌿با گريه فرياد زد : خدايا شکرت !
خدايی که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى .
ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز گردم و همينطور اشک ميريخت.
استاد به شاگردش گفت:
هميشه سعى کن براى خوشحالى ات ببخشى نه بستانی...
aliaga
عشقو با هرکسی تجربه نکن
عشق چیز قشنگیه!
نزار ازش متنفر بشی!
سالها تنها باش،
اما روحتو با کسی قسمت نکن که نمیفهمتت!
اونقدر تنها بمون تا اون کسی
که از درونت خبر داره پیدات کنه!
کسی رو پیداکن که
همیشه به شکل یه چیز ناب نگات کنه!
یه چیزی
شبیه به یه معجزه!!
❤
پنجشنبه ات بخیر
کُجایی؟! چِه میکنی؟!
اینجا شلوغ کرده خیالَت
درونِ من... .
محسن
ما خودمان بودیم و خودمان !
کسی را نداشتیم ...
ما تاوانِ غرورمان را پرداختیم ،
تاوانِ احساسی که ظالمانه ، سرکوبش کردیم ،
بغض هایی که بلعیدیم ،
و حالِ بدی که انکار کردیم .
ما رویِ پایِ خودمان ایستادیم و بدونِ هیچ منتی ، ادامه دادیم !
ما قوی بودیم ... خیلی قوی !
و سخت بود ؛
در نهایتِ استیصال ، سکوت کردن ،
در نهایتِ بغض ، خندیدن ،
و در نهایتِ بی کسی ، محکم بودن ...
ما چاره ای نداشتیم ،
و گرنه این خود کفایی ، به بی پناهی اش نمی ارزید !
ما در تنهاییِ مغرورانه ی خودمان ، پیر شدیم و جان دادیم .
از درون فرو ریختیم و ترک برداشتیم .
ما نمی خواستیم بپذیریم ؛
که جای یک نفر در زندگیِ مان خالی بود ...
یکی که بغض هایمان را لبخند ،
اشک هایمان را پاک ،
و دلمان را گرم می کرد ...
یکی که پناهمان می شد ،
یکی که همه چیز را به او می سپردیم .
ما به رویِ خودمان نیاوردیم ،
وگرنه از همان اولش ؛
یک نفر را کم داشتیم
WeT
زندگی شدیدا داره علیه من اقدام میکنه ،،،
Maryam
بخون حال کن
از معلم هندسه پرسیدند عشق چیست؟
گفت : نقطه ای که حول محور قلب میگردد😍
از معلم تاریخ پرسیدند عشق چیست؟
گفت : سقوط سلسلهی قلب😍
از معلم ادبیات پرسیدند عشق چیست؟
گفت : پاکترین احساس😍
از معلم علوم پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشــق تنها عنصری است که
بدون اکسیژن میسوزد😍
از معلم ریاضی پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشق تنها عددی است که هرگز
تنها نیست😍
از معلم شیمی پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشق تنها اسیدی است که درون
قلب اثر میگذارد😍
از معلم فیزیک پرسیدند عشق چیست؟
گفت : تنها آهنربایی که قلب را بسوی
خود میکشد😍
از معلم انشاء پرسیدند عشق چیست؟
گفت : تنها موضوعی که نمی توان
توصیفش کرد😍
از معلم ورزش پرسیدند عشق چیست؟
گفت:تنها توپی که هرگز اوت نمیشود😍
از معلم زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشق تنها کلمهای است که ماضی و مضارع ندارد 😍
از معلم زیست پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشق تنها میکروبی است که از
راه چشم وارد میشود.😍
از معلم دينى پرسيدند عشق چيست ؟
گفت : حرام است !!!!!!!😏😂
12 اردیبهشت روز معلم مبارک 😄
😜🤪😜
سارا
📌ذهنیت خرچنگی (Crab mentality) چیه؟
🔸«اگر من نمیتونم چیزی را داشته باشم، بقیه هم نباید داشته باشند»
⁉️اما ارتباط این موضوع با خرچنگها در چیست؟!
🔸اگر شما چند خرچنگ را درون یک جعبه یا چیزی شبیه آن بیندازید، آنها میتوانند به راحتی از آن خارج شوند، ولی این اتفاق نمیافتد. میدانید چرا؟! چون هر خرچنگی که بخواهد از جعبه بیرون بیاید، بقیه خرچنگها او را پایین میکشند و مانع نجات او میشوند. این قضیه تا جایی ادامه پیدا میکند که همه خرچنگها یکی پس از دیگری میمیرند و هیچ یک نجات پیدا نمیکنند، در حالی که همه آنها میتوانستند به راحتی از جعبه بیرون بروند.
Bardia
اونایی که زبونشون درازه برعکس رفتارشون از درون آدمای مظلوم و غمگینی هستن
عزیزی
طبیعی ما هی غیرطبیعی اونا میشه و غیر طبیعی اونا طبیعی خودش :/مدل تو گفتم