یافتن پست: #خار

shahin
shahin
رها جونم @Baran ای قشنگ تر از پریا{-69-} تولدت مبارک:لاو{-96-}
آسه آسه ریزه ایذه:خجالت بی رها قلبم میره واسه:خجالت
الهی که همیشه به همراه فندق جون و همه ی خانواده ی مهربونت شاد و سلامت و موفق باشی و روز ها یه عالمه بهت خوش بگذره{-97-}{-140-}



g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
« چِشم ها حَقیقت رو میگـن..! »️

حضرت@دوست
حضرت@دوست
فکر کنم کمی ویروسی شدم..
.....استخون .درد . سرفه...تب..کسالت کوبیدگی بدن.بی حوصله گی.کم اشتهای..کمی هم لرزش مور مور شدن بدن.
نظرتون چیه مریض شدم. یا نه



بهار نارنج
بهار نارنج
دنیا جونییییی تولد گل پسرت مبارککککک
ان شالله موفقیتا و خنده ها و ذوقاش رو ببینی :x:رقص:تولد
@donyaa

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عندما كتبت رومانسياتي لك. كان قلبي واضحا
كنت أرسم ابتسامتك الجميلة في هذه السماء.
ولكن ما حدث أن عاصفة الأحداث كشفت عليك، فأصبحت شاطئاً عاصفاً
لقد ضربت الشاطئ الهادئ لقلبي كثيرًا لدرجة أنني انهارت
قلت صديقي ولقد صدقت ذلك. اعتقدت أنني لست بحاجة إلى المزيد من الأعداء
دانید ...هنوز زخم می ست در دل که با آمدن هرازگاه- خون آبه میزند

مهاجر
مهاجر
رفتم شیر کاکائو خریدم
آوردم خونه خوردم دیدم خدایا چرا این مزه ی قهوه میده بعد نگاه کردم دیدم شیرقهوه س{-68-}

a313
a313
بهلول هارون را در حمام دید و گفت: به من یک دینار بدهکاری ، طلب خود را می خواهم.
هارون گفت: اجازه بده از حمام خارج شوم من که این جا لختم و چیزی ندارم بدهم.
بهلول گفت: در روز قیامت هم این چنین لخت و بی چیز خواهی بود، پس طلب دنیا را تا زنده ای بده. که حمام آخرت گرم است و دستت خالی.

donya
donya 👩‍👧‍👦
خواهرم همینجور که داشت منو میزد میگفت یه بار دیگه اذیتم کنی باور کن میزنمت
😁

donya
donya 👩‍👧‍👦
هر کی رفته یه وری:ای خدا
اینجا سوت و کور تر شده:خسته:هعی

@elham
@Jonz_00

تیف به یَک یَکتان

donya
donya 👩‍👧‍👦

‏خیلی جاها خانواده مانع پیشرفتمون شده



مثلا من خودم یه بار بورسیه شدم داشتم میرفتم خارج، سوار هواپیما که شدم بابام بیدارم کرد گفت پاشو برو نون بگیر 😂😂 ‌‌

شقایقش
شقایقش
میدونید این چیه؟برای کسی از این پیامها اومده؟

aliaga
aliaga
ی بنده خدایی تعریف میکرد.... بدجور ترسیده
بود بهش گفتم چته دادا گف من ی خوابی دیدم
دیدم تو خواب آیفون خونمون دادش دراومد و
من رفتم گوشی آیفونو برداشتم و رو صفحه
آیفون ی سید جوانی رو دیدم خیلی خوشگل و
نورانی بود... گفتم بفرماییدآقا... گفت منزل
فلانی؟ اسم مارو آورد. گفتم بله ! شماا؟؟ گفت
من سید مهدی ام.. اجازه میدهیدبیام تو؟؟
گفتم وااای با این وضع.. گفتم آقا جون قربون
قدماتون دو دقیقه صبر کنین من خونرو درست
کنم .. و گوشیرو گذاشتم و هرچی ک میدیدم
مهدی پسند نیست برداشتم گذاشتم کناروفورا
پریدم درو باز کردم دیدم آقا داره از کوچه خارج
میشه و همونطور ک داشت خارج میشداشکای
مهدی رو دیدم ی نگاهی بمن کردو گفت خدایا
دره خونه تک تکشونوزدمو ی نفر منوتو خونه رام
نداد.. همه گفتن دو دقیقه صبر کن..کسی منو

رام نداد...:هعی...

aliaga
aliaga
با ی شلوار پشمی و ی شلوار س لایه ی پشم شیشه دار توبازار سردمه اونوخ طرف با ی تیشرت و شلوارک اومده با زنش میگرده چی میزنن اینطوری میشن آخه؟

donya
donya 👩‍👧‍👦
صورت دخملی زخم شده بود کم کم داشت خوب مشد که دخملی روی زخمو کند الان جاش مونده چیکار کنم بره:-s

حضرت@دوست
حضرت@دوست
سيدتي انتِ من تجعلين عالمكِ عالم من الورد أو من الشّوك،

فعندما قالوا انّ المرأة والزهرة توأمان لم يقولوها عبثاً او مجاملة، بل لأنك حقاً زهرة وتنطبق عليكِ أوصاف الزهور، ولأن الزهور تعني الحب والحياة اطلقوا عليك ِ كوكب الزهرة، تمنحين التّفاؤل للعالم، تحافظين على أوراقكِ من المتطفلين، ترتدين ثوب العفة وتظهرين بعطر محمدي كل من رآه صلى على الرسول محمد (صلى الله عليه وآله وسلم)، صلبةً كالجذور في العقيدة، وخشنةً كالساق في المحرمات، باقة تتزين قبر شهيد، لا باقة تُعطى للحبيب، تتلون من الخجل لا من المساحيق، كل من حولها يتمنى أن يقطفها، لحُسن جمالها و رِقة أوراقها، وسعيداً من تكن في داره زهرة لا شوكة.
و خوشا به حال کسی که در خانه اش همچو تو گلی باشد نه خاری{-29-}

صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو