یافتن پست: #حسرت

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شعر غم


سخن با که توان گفت
کجا
کو محرم رازی

که تا زخمی ز دل بردارد ومرهم نهد بر آن؟

من همچون شمع گریان
سوختم در آتش حسرت
نشد پروانه یی بر گرد این آتش ببازد جان

ندیدم دیده یی از مهر ریزد قطره ی اشکی
ندیدم از وفا دستی که با دستان بیامیزم

من این آوای دردم را کجا خوانم؟
من این بارغم دل را کجا ریزم؟


حلما
حلما
تیپی که بعد از انقلاب میزنم 😁

حضرت@دوست
حضرت@دوست

من کی ام گم گشته یی آواره یی حسرت نصیبی

fatme
fatme
آیا شرحی ز حال و حالی ز شرح داری؟

▪️
▪️
با ذکر دلیل کمکم میکنید؟!

حضرت@دوست
حضرت@دوست
جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش...
نگرفته هیچ کامی جان از بدن بر آید ...


خانوم اِچ
خانوم اِچ
❤️

خانوم اِچ
خانوم اِچ
بغض ینی یه فرزند تودار با یه لبخند رو کار با یه حسرت یه تومار🖤

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ای دوست

اما تو بگو دوستی ما به چه قیمت؟
امروز به این قیمت، فردا به چه قیمت؟

ای خیره به دلتنگی محبوس در این تُنگ
این حسرت دریاست تماشا به چه قیمت؟

یک عمر جدایی به هوای نفسی وصل
گیرم که جوان گشت زلیخا، به چه قیمت؟

از مضحکه ی دشمن تا سرزنش دوست
تاوان تو را می دهم اما به چه قیمت؟

مقصود اگر از دیدن دنیا فقط این بود
دیدیم، ولی دیدن دنیا به چه قیمت؟




حضرت@دوست
حضرت@دوست
از حسرتم بموید چنگ شکسته ی دل
چون باد نو بهاری چنگی زند به مویت


صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو