یافتن پست: #جانا

حضرت@دوست
حضرت@دوست
غسل آیینه

برد در شب، تا نبیند بی‌نقاب
ماه نورانی‌تر از خود، آفتاب

برد در شب پیکری هم‌رنگ شب
بعد از آن شب، نام شب شد ننگ شب

شسته دست از جان، تن جانانه شست
شمع شد، خاکستر پروانه شست...

هم مدینه سینه‌ای بی غم نداشت
هم دلی بی اشک و خون، عالم نداشت

نیست در کس طاقت بشنیدنش
با علی یارب چه شد؟ با دیدنش

درد آن جان جهان، از تن شنید
راز غسل از زیر پیراهن شنید...

دستِ دستِ حق چو بر بازو رسید
آن‌چنان خم شد که تا زانو رسید


WeT
WeT
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می رسد با من خزانی می کند،،،



حضرت@دوست
حضرت@دوست
زد صدا، ای خاک! جانانم بگیر
تن، نمانده هیچ از او، جانم بگیر


pedram
pedram


{-70-}{-66-}{-82-}{-93-}{-121-}{-129-}{-184-}{-183-}{-199-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست
درد عشق

دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست
از جان گزیر هست و ز جانان گزیر نیست



حضرت@دوست
حضرت@دوست
حال ما در فِرقت جانان {-15-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست
برای جان سپردن، کوی جانان آرزو دارم

که شاید با دو سیل او، برد خاک مزارم را

حضرت@دوست
حضرت@دوست

خواهم بر ابرویت رویت رویت
هردم زنم بوسه هردم زنم بوسه
ترسم که نالان کند بسی
مثل من کسی چشم نرگسی
جانانه جانانه
جانانه جانانه

شامی
شامی
یه روانشناس حرف قشنگی میزد
میگفت:رفتار آدمها انعکاس
رنج هایی هست که کشیدن... : )


fatme
fatme
ظهر بخـــــــــــــــــــــــــــــــیررررررر
رو تلبیغات کلیک کونید{-93-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بر ما بسی کمانِ ملامت کشیده‌اند
تا کار خود ز ابرویِ جانان گشاده‌ایم


حضرت@دوست
حضرت@دوست
بوسه ی خار ره و تنگی چشمان رقیب
تاب آرم که ببینم رخ جانانه ی تو


Behnaz
Behnaz
پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود از دم صبح ازل تا آخر شام ابد دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود وجودم امیرم :دل
@Ashkan_69

صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو