مهاجر
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست❤️
aliaga
آموزش امروز
مکالمه:
سلام: سلام
نِجَسُوزْ ؟: چطوری؟
نَوارنَه یوُخ : {معنی نزدیک:چی هس چی نیس{معنی اصلی:چه
خبرا؟
نَه خبر؟: چه خبر؟
کِفون؟: حالت چطوره؟
سلامت دیخ : سلامتی
کِفیم ساز دی: حالم خوشه
یاخْجیام : خوبم
ساغول: سلامت باشی ،ممنون
سلامت اُلاسوز: سلامت باشی
هِش خبر : خبری نیس
fatme
گاهی با خودم میگم
انقدی که من تلاش کردم ادمایی که دوسشون دارمو تو زندگیم نگه دارم و بهشون توجه کنم
کسی هم چنین تلاشیرو برای من انجام داده؟
و وقتی کسیو در جواب پیدا نکردم
فهمیدم نباید ادمارو به زور نگه داشت
ادمارو باید رها کرد
حتی اگه نتیجش تنهایی خودت باشه
aliaga
فکر کن روز عروسی پسرت بفهمی که عروس دختر خودته که تو بچگی گم شده بوده.
🔸مادرشوهر چینی تو عروسی پسرش متوجه علامتی مادرزادی روی بدن عروس میشه که عیناً علامتی بوده که دختر گمشدۀ خودش داشته. تو شوک و ناباوری از خانواده عروس میپرسه که آیا دختر فرزندخوانده اونهاست؟و اونها میگند که بیست سال پیش این بچه رو کنار جاده پیدا کردهاند.
🔸البته بعد از اشک شوق و در آغوش کشیدن فرزند گمشده و دیدار فرزند با مادر حقیقیش، عروسی همچنان از سر گرفته میشه، چون خانم که ازپیدا کردن دخترش ناامید بوده پسرش رو به فرزندخواندگی گرفته بوده.
g.h.o.l.a.m.a.l.i
دخترم میگه بابا نمی دونی همه بچه های کلاسمون و خانم معلم ما از تو می ترسند میگن خیلی عصبی هست تو خونه کسی جرات نمی کنه چیزی بهش بگوید نه ؟دخترم میگه بهش گفتم بابای من خلاف ظاهرش که فکر می کنید آدم بسیار عصبی و جدی هست خیلی شوخی می کند و اصلا عصبی نیست ولی بیرون از خونه ایطوری راجبش حرف می زنید گفت چرا بیرون خونه ایطوری هستی بابا گفتم بابا من از پشت در خانه که میام تموم چیزهای که منو ب ایطور چیزی تبدیل کنه پشت در خونه می گذارم میام تو خونه بعد که می خواستم بروم برمی دارم دوباره همه ی اون چیزها که منو ایطوری می کند همراه من هست خندید گفت بابا من اصلا حرف هات متوجه نمی شوم گفتم طوری نی بابا خدا کند هیچ وقت متوجه نشوی خندید گفت بابای دوست دارم گفتم من دیووونه شما ها هستم بابا....
aliaga
شخصی از خدا دو چیز خواست......
یک گل و یک پروانه......
اما چیزی که به دست آورد
یک کاکتوس و یک کرم بود......
غمگین شد.با خود اندیشید شاید خداوند من را
دوست ندارد و به من توجهی ندارد......
چند روز گذشت......
از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده شد و
آن کرم تبدیل به پروانه ای شد......
اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید
به او اعتماد کنید.........
خارهای امروز گلهای فردایند......
دیگه به من که نگید 😏😏هه
گ گ گ گ