یافتن پست: #تمنا

Zahra
Zahra
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید

همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه

ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت

گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل

هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نوشته چقد یه آدم میتونه عوض شه
اری* حال دلم عوض شده با بودنت نگارای مهربانترین گل عشقی به دل بکارفصل خزان شده به تمنای یک نگاه باران بزن تو باز هم ابری شو وبباراینجا حریم دل شده آماده حضورای نازنین من به دو چشم قدم گذاروز مقدم تو درد ومحن رفت وبی اثراندوه وغصه از دلم افتاده درکنارباعشق روی ماه تو ای نازنین من یک کاروان دل است به عشق تو بی‌قرارباحظ حضرتت به تنعم نشست دل وز حظ مقدمت به تماشاست جان نثاراینجاست یک جهان که به پابوس ت ای عزیز


دانلود موزیک



حضرت@دوست
حضرت@دوست
﴿انّ الله مع الصابرین
«همانا خدا با صابران است»


نباید کند ، نباید هم کند !

عشق باید چنان گردد تا مبدل

به گردد و به جای اینکه

شود ، کند ...

حضرت@دوست
حضرت@دوست
خوشا آنانکه سودای ته دیرند
که سر پیوسته در پای ته دیرند
بدل دیرم تمنای کسانی
که اندر دل تمنای ته دیرند

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ته دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست
بجان دلبرم کز هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
جان من سنگدلی، دل به تو دادن غلط است … بر سر راه تو چون خاک فتادن غلط است
چشم امید به روی تو گشادن غلط است
روی پر گرد ( برگرد ) به راه تو نهادن غلط است
رفتن اولی است ز کوی تو، ستادن غلط است … جان شیرین به تمنای تو دادن غلط است

حضرت@دوست
حضرت@دوست
من گدا و تمنای وصل او هیهات
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
روزی آید که دلم هیچ تمنا نکند

حضرت@دوست
حضرت@دوست
منم اندر این تمنا که ببینم از تو بویی..............................


حضرت@دوست
حضرت@دوست
صبر از منِ آشفته

دل می بَری و نمی دهی کام چرا؟

پنهان شدی از دیده ی ایام چرا؟

آتش به دلم نشاندی وسوزاندی

رفتی وَ رها شدم در این دام چرا؟

حیرانم و سرگشته وَ بی سامانم

صبر از منِ آشفته یِ بد نام چرا؟

پَر می زند و رها شود سرگردان

مرغِ دلِ بشکسته از این بام چرا؟

در مطبخ دل پخته شدم بی حاصل

در محضر آن یار شدم خام چرا؟

وصل تو تمنای شب و روزم شد

اما نرسد شب به سر انجام چرا؟

"احساس" ندارد دل همچون سنگت

آن وحشیِ سرگشته نشد رام چرا؟


حضرت@دوست
حضرت@دوست
به سرم شور تمنای تو تا می‌پیچد****دود در ساغر داغم چو صدا می‌پیچد


حضرت@دوست
حضرت@دوست
{دل} ز کف داده و من غرق {تمنای} توام

سید ایلیا
سید ایلیا
پیشکش میکنم “عشق ” و “رفاقت” و “مهربانی” را

به همه کسانی که،از دل شکستن بیزارند و در تمنای آنند که دلی را بدست آورند ..
آنانکه می خواهند در زندگی ، پل باشند نه دیوار آنانکه همیشه یکرنگند ، نه هزار رنگ
آنانکه در سختیها ، یار و نگرانت هستند نه بی خیالت
آنانکه با خود رحمت می آورند ، نه زحمت
پس روز و روزگارتان سرشار و آکنده ، از “عشق” و “رفاقت” و “مهربانی” باد…

LOEY♡
LOEY♡
تو؛
تمنای منُ
یار منُ
و جان منی
پس بمان
تا که
نمانم
به تمناى‌ کسى..


LOEY♡
LOEY♡
نقش ِچشمان ِخمارت ، چه كشيدن دارد !
سايه ساران ِدو زلفت ، چه لميدن دارد !
آن قدر خوب و مليحي كه به يك جرعه نگاه
حس ِمستي لبت ، طعم ِچشيدن دارد
مثل ِموسيقي ِشوري ، كه بيات ِتُركش
پرده ها دارد و بي پرده ، شنيدن دارد
اين تپش چيست ، كه در سينه ي لرزان ِتو نيز
همچو آهوبره اي ، شوق ِجهيدن دارد
تو تمناي ِغزل كردي و گلواژه شكفت
گل ، ز گلخانه ي دامان ِتو چيدن دارد
عطر ِگيسوي ِتو را گر ببرد ، دست ِنسيم
تا فرا سوي ِزمان ، باز دويدن دارد
بهتر از هر گل ِنازي و به نازت ، نازم
نازنين ! هر چه كنی نازخریدن دارد…

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو