یافتن پست: #تـو

حضرت@دوست
حضرت@دوست
.

بی تابم و دل خـــسته تر از آه شبانگاه
دارد بــه کجا می بردم این غـــم جانکاه ؟

فرجــام پلنگانه ام از دست تو مــرگ است
از دست تـو ای ماه...تو ای ماه...تو ای ماه

لبخـــند بزن پنجره ی بسته ی خـود را
بگشای به روی مـــن بدجور هــوا خواه

تا دامــنه ی دامــنت آشــفته ترین است
هـــستی تو دلیل سـفر این هـــمه سیّاح

تنها روش کشف حجاب تو همین است
باید که عــمل کرد بـه قانون رضا شــاه

شیرینی و پابند اصولت وچه افسوس
فرهــاد وَش امـــا نشدی طالب اصلاح


حضرت@دوست
حضرت@دوست
سـیـب سـرخ

با هر بـهانه و هـوسی عاشـقت شـده ست
فـرقی نـمی کند چه کسی عاشـقت شده ست


چیـزی ز مـاه بـودن تـو کم نـمی شود
گیـرم که برکه ای نفسی عاشـقت شده ست

ای سـیـب سـرخ غـلت زنان در مسیر رود
یک شهـر تا به من برسی عاشـقت شده ست

پر می کشی و وای به حال پـرنـده ای
کز پشت میله ی قـفسی عاشـقت شده ست

آییـنه ای و آه که هـرگـز برای تو
فرقی نـمی کند چه کسی عاشقت شده ست


wolf
wolf
آغــوش مـن، فـرودگـاه
فرودهایِ اضطراریِ «تـوست»!



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
مست ِعشقم ٬ مست ِشوقم
مست ِدوست
مست ِمعشوقى
كه عالم مست ِ اوست ^_^


پ.ن: دوستان اگه دوست داشتین بیاین زیر این پست مشاعره :سوت

wolf
wolf
تـو که نیستی
من به عکس هایت می نگرم
این همان تنفسِ مصنـوعی است . . .

سکوت شب
سکوت شب
باز در کوچه کسی عاشق باران شده اسـت
این دروغ اسـت ولی نام تـو عنوان شده اسـت
پرده ي صاف اتاقت بـه کناری رفته
و همین باعث یک شک دو چندان شده اسـت
فصل چشمان تـو آنقدر هوایش سرد اسـت
کـه شبیه نفس باد زمستان شده اسـت
چـه قدر فکر کنم سوء تفاهم باشد
کـه کسی پشت نفس هاي تـو پنهان شده اسـت
بس کن آقا، برو و شال وکلاهت بردار
مدتی هست دلت مثل خیابان شده اسـت
آسمان ابری و بغضی بـه گلویش انگار
موعد ریزش یکبارۀ باران شده اسـت

سکوت شب
سکوت شب
بـه مـا گفتند باید بازی کنید

گفتیم با کی ؟

گفتند با تیم دنیا

تا خواستیم بپرسیم بازی چی ؟

سوت آغاز بازی رو زدن . فقط فهمیدیم خدا تـو تیم ماست

بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم بـه مـا گل میزد

ولی نمیدونم چرا هر وقت بـه نتیجه نگاه می‌کردم امتیاز ها برابر بود

تـو همین فکر بودم کـه خدا زد پشتم و خندید و گفت

نگران نباش تـو وقت اضافه می‌بریم حالا بازی کن

گفتم آخه چطوری ؟

بازم خندید و گفت

خیلی ساده فقط پاس بده بـه مـن

باقیش با مـن ؟

سکوت شب
سکوت شب
عاشق شدن

مثل گوش دادن بـه صدای پیانو

توی یک کافه شلوغ می‌مونه

اگه بخوای بـه اون صدای قشنگ گوش کنی

باید چشم‌ هات را ببندی و از همه ی صداها بگذری و نشنوی

بقیه صداها واست اذيت دهنده میشه

صدای پچ‌پچ مردم ، صدای خنده‌ها

گریه‌ها ، صدای بـه هم خوردن فنجان‌ها ، حتی صدای باد

تـو واسم اون صدای قشنگ بودی

کـه مـن بـه خاطرش هیچ صدایی رو نشنیدم

سکوت شب
سکوت شب
جایی کسی منتظرم نبود

باید می زدم زیر همه ی چیز

وقتی جایی کسی منتظرت نیست

باید بزنی زیر همه ی چیز

برگ درخت ها را ببین

خاطرخواه کـه ندارند زرد می‌شوند

و خودشان را ازآن بالا پرت می‌کنند پایین

قطره هاي باران را ببین

فکر می‌کنی از سر خوشی با صورت خیس پخش زمین می‌شوند؟

حتی ستاره ها هم گاهی خودشان را پرت می‌کنند

کاش اما از جایی بیفتم

آن قدر بلند باشد کـه جسدم بـه زمین نرسد

یک عمر ازشان ترسیده ام، حوصله شان را ندارم

باید جایی را پیدا کنم کـه خیلی بلند باشد

شاید هم آنجا تـو منتظرم بودی

همیشه رفتن بهتر از ماندن بوده و مـن همیشه مانده ام

حالا اما میخواهم بزنم زیر همه ی چیز

سکوت شب
سکوت شب
نمی‌دانم
تـو از نفس گفتی
یا نفس از تـو
کـه تا پای عشقت نفس نفس
تمام داغ‌های جهان رابه دنبالم کشاندم

سکوت شب
سکوت شب
باز در کوچه کسی عاشق باران شده است
این دروغ است، ولی نام تـو عنوان شده است
پرده صاف اتاقت بـه کناری رفته
و همین باعث یک شک دو چندان شده است
فصل چشمان تـو آنقدر هوایش سرد است
کـه شبیه نفس باد زمستان شده است
چـه قدر فکر کنم سوءتفاهم باشد
که کسی پشت نفس‌های تو پنهان شده است
بس کن آقا، برو و شال وکلاهت بردار
مدتی هست دلت مثل خیابان شده است
آسمان ابری و بغضی بـه گلویش انگار
موعد ریزش یک‌باره باران شده اسـت

سکوت شب
سکوت شب
دیر که جواب می‌دهی نگران می‌شوم‌
می‌گویند نگرانی، عشق نیست
چند روز که صدای خنده‌هایت را نمی‌شنوم دلتنگ می‌شوم‌
می‌گویند دلتنگی، عشق نیست
بـه بودنت، بـه عاشقانه‌هایت عادت کرده‌ام‌
می‌گویند عادت عشق نیست
و من هنوز حیرانم از این همه کـه درگیرم با تـو
کـه می‌گویند عشق نیست
تـو بگو عشق هست؟
یا عشق نیست؟{-57-}

wolf
wolf
اِسـتـِعمـارگـر" بـود...!
مَـن هَـم ماننـدِ
ڪشـورهـاےِ جَنـگ زدهـ...!
"نـاتـوان" "ضـَعيـف"
اِشـغـال شُـدَم بِـه دسـتِ او

wolf
wolf
بــرای رفتن ..
چمدان می بندند
بــرای مـاندن ..
دل
مـن کدام را ببندم
که نـه خیالِ رفتن دارم
و نـه تـوانِ مـــاندن...

سکوت شب
سکوت شب
آدم هـا مـی آینـد

زنـدگـی مـی کننـد

مـی میـرنـد و مـی رونـد …

امـا فـاجعــہ ی زنـدگـے تــو

آטּ هـنگـامـ آغـاز مـے شـود کــہ آدمـی مـے رود امــا نـمـے میـرد!

مــے مـــانــد

و نبـودنـشـ در بـودن تـو

چنـاטּ تــہ نـشیـن مـے شـود

کــہ تـــو مـے میـرے!!

صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو