یافتن پست: #ترشی
·
یدن
ای ام گو تو رختخواب
نوووچ جام خوبه پیش مامان بابا
ماماااااان زهرا بم گف شوعر کن
نوش جان
هادی
نمیدونم چرا اینجوری میشه
این نمیدونم بار چندمی هست که کل زحمت هام یکجا به باد میره
دفعات قبلی نتونستم هیچ وقت کارایی که قبلا کرده بودم رو جبران کنم
با اینکه الآن تقریبا بیشتراز 13 سال هست که طراحی وب و برنامه نویسی کار میکنم با این حال نمونه کار های خیلی کمی دارم دلیلش هم دقیقا همین بوده که چند بار کلا هرچی کار کردم نابود شده
این نمیدونم بار چندمی هست که کل زحمت هام یکجا به باد میره
دفعات قبلی نتونستم هیچ وقت کارایی که قبلا کرده بودم رو جبران کنم با اینکه الآن تقریبا بیشتراز 13 سال هست که طراحی وب و برنامه نویسی کار میکنم با این حال نمونه کار های خیلی کمی دارم دلیلش هم دقیقا همین بوده که چند بار کلا هرچی کار کردم نابود شده
مادرهای ما از نسل مادرهایی هستند که تخت دونفره نداشتن اما شب سرشون رو با شریک زندگیشون، روی یک متکا میذاشتن....
عاشقانه‌هاشون رو جار نمیزدن .....
مادرهای ما از نسل مادرهایی هستند که به قناعت و قانع بودن افتخار میکردند.......
مادرهای ما یک میز پر از عطر ولاک و سرخاب و ماتیک نداشتن اما بعد از حمام لپ‌هاشون گل می‌انداخت و لباسهاشون بوی عطرِحنا و گلاب میداد...........
مادرهای ما با کم و زیادِ زندگی
ساختن و دَم نزدن ...
صبور بودن...
کیک تولد و کادو ولنتاین و سالگرد ازدواج نداشتن اما خنده‌هاشون عمیق و از ته دل بود.......
مادرهای ما هود و ماکروفر و ظرفشویی نداشتن اما خونه‌هاشون همیشه بوی تمیزی میداد.....
عطر ِغذاشون تا سر کوچه میومد .....
سبزی و نون تازشون همیشه تو سفره بود .....
شیشه‌های ترشیشون روی طاقچه چیده بود ....
نگران مانیکور پدیکور ناخنهاشون نبودند ......
با دستهاشون کتلت درست میکردند اونقدر خوشمزه که انگشتامون رو هم باهاش میخوردیم ......
مادرهای ما واقعی بودند ......
زنده‌هاشون موندگار و با عزت
رفته‌هاشون در بهشت جاودانه
عاشقانه‌هاشون رو جار نمیزدن .....
مادرهای ما از نسل مادرهایی هستند که به قناعت و قانع بودن افتخار میکردند.......
مادرهای ما یک میز پر از عطر ولاک و سرخاب و ماتیک نداشتن اما بعد از حمام لپ‌هاشون گل می‌انداخت و لباسهاشون بوی عطرِحنا و گلاب میداد...........
مادرهای ما با کم و زیادِ زندگی
ساختن و دَم نزدن ...
صبور بودن...
کیک تولد و کادو ولنتاین و سالگرد ازدواج نداشتن اما خنده‌هاشون عمیق و از ته دل بود.......
مادرهای ما هود و ماکروفر و ظرفشویی نداشتن اما خونه‌هاشون همیشه بوی تمیزی میداد.....
عطر ِغذاشون تا سر کوچه میومد .....
سبزی و نون تازشون همیشه تو سفره بود .....
شیشه‌های ترشیشون روی طاقچه چیده بود ....
نگران مانیکور پدیکور ناخنهاشون نبودند ......
با دستهاشون کتلت درست میکردند اونقدر خوشمزه که انگشتامون رو هم باهاش میخوردیم ......
مادرهای ما واقعی بودند ......
زنده‌هاشون موندگار و با عزت
رفته‌هاشون در بهشت جاودانه
😑
😐😁
بس پیر شدید .
من تا حالا دندان پزشکی نرفتم