마흐디에
یک عدد دایی مهاحر با شلوار لی و تیشرت مشکی رویت شد
rahim
موقعی که تازه جوان شدم و خیال ازدواج به سرم زد مادرم اصرار داشت با دختر باایمان و باحجابی ازدواج کنم که تا آخر عمر یار و یاورم باشد. با همین معیارها هر دختری را که از همسایه و فامیل میشناخت به من پیشنهاد داد اما متاسفانه من تنها به دنبال یاری زیبا بودم.
مدتی گذشت و کسی که به دنبالش میگشتم را یک روز توی خیابان دیدم و در یک نگاه عاشقش شدم. تعقیبش کردم و خانهاش را پیدا کردم. ما زیر یک سقف رفتیم. همسرم زیبا بود اما نه باحجاب بود و نه باایمان.
عاشق او بودم و هرکاری برایش میکردم. وقتی گفت باید خانهمان در محلههای بالاشهر باشد قبول کردم. گفت میخواهم درس بخوانم، قبول کردم و تلاش کردم تا به راحتی به تحصیل بپردازد. حتی موتورم را دادم و برای همسرم ماشین خریدم. روزها همین طور سپری شدند ولی او هر روز بیشتر تغییر میکرد.
او دیگر بهانهگیر شده بود و به هر دلیلی با من قهر میکرد. مشغولیتش با موبایلش بود و من هم انتظار میکشیدم دوباره همان همسر خودم شود اما یک شب روبرویم نشست و از طلاق توافقی گفت که بعدا مشخص شد به خاطر عشقاش به هم کلاسیاش این درخواست را کرده است.میگفت به درد هم نمیخوریم.
استامینوفن ۳۲۵
تصور کنید خانمتون واستون ناهار اورده ، میای قاشق اولو بخوری یهو یه تار مووووی بلند وسط برنجا با قاشقت میاد بالا
واکنشتون چیه؟
Aseman
دیروز تو جاده بودم ماشین پشتی چسبونده بود پشت ماشینم هی نور میداد کنار نمیرفتم خیلی پسره روش زیاد بود بعد ی مسافت طولانی ک کل انداخت باهام اومد از کنارم رد بشه بهم گفت حر....زاده و رفت وااااای واینستاد جوابشو بگیره هر چی هم دنبالش رفتم نشد آخرش پیچید تو فرعی 🤬🤬از دیروز دارم آتیش میگیرم ک چرا صبر نکرد جوابشو بگیره هر کی ام از دیروز فحش دادم تخلیه نشدم حال نداد بهم😂😩خالم دیشب میگه من چه گناهی کردم اون فحش داده جوابشو بار من میکنی😂😂😂
مهاجر
یبار لینک ناشناس گذاشتم هیچکس شرکت نکرد
واقعا متاسفم براتون
این حق دایی مهاجر جونتون نبود که اینجوری باهاش برخورد کنید و ناجوانمردانه ایگنورش کنید
خدافظ
جدی؟چرا من ندیدمش
خب اصلاح میکردید مگه نمیشد
نه چیزی که خودم نوشتم و گفتم😂😂