یافتن پست: #بیدار

خانوم اِچ
خانوم اِچ
عه شما چرا بیدارید

مهاجر
مهاجر
همچنان که در آرامش خوابیدید چشمان بیدار من داره امنیت رو براشماها فراهم می‌کنه
عمو مهاجر جونتون عین شیر حواسش به همه چیز هست

خانوم میم
خانوم میم
کیا بیدارن

aliaga
aliaga
اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلُکُم خُلَفاءَ الاَرضِ ءَاِلهٌ مَّعَ اللهِ قَلیلاً مَا تَذَکَّرُونَ

مهاجر
مهاجر
کیا بیدارن؟

مهاجر
مهاجر
کی بیداره؟

مهاجر
مهاجر
کی بیداره؟

aliaga
aliaga
آغاز هر روز
شروع دوباره؛
برای ستایش خوبی هاست
آغازی برای تکاندن غباراز دل
آغازی برای نشاندن
غنچه های محبت وعشق...

سلام صبح بخیر ❤️

?
?
سلام
گشنمه صبحونه چی بخورم بچسبه{-18-}

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢‌

رستم، پهلوان نامدار ایرانی در یک باغ خوش آب و هوا توقف کرد تا هم خستگی نبرد سنگینش با افراسیاب را از تن به در کند . هم اسب با وفایش رخش ، نفسی تازه کند .
پس از خوردن نهار ، پلک هایش سنگین شد و کنار آتش خوابش برد . رخش هم بدون این که افسارش به جایی بسته باشد، تنها ماند!

افراسیاب با خودش فکر کرد که موفقیت رستم تنها به خاطر قدرت خودش نیست بلکه اسب او در این پیروزی خیلی نقش داشته

پس سربازانش را برای دزدیدن رخش فرستاد. آن ها که از قدرت رخش خبر داشتند برای به دام انداختنش یک طناب بسیار بلند و محکم آورده بودند ، وقتی رخش حسابی از رستم دور شد، طناب بلند رابه سمتش پرتاب کردند. رخش که بسیار باهوش و قوی بود با حرکتی جانانه خودش را نجات داد و فرار کرد.
رستم بیدار شد. جای خالی رخش را دید. زین او را در دست گرفت و از روی رد پاهایی که به جا مانده بود توانست او را پیدا کند.
بعد با صدای بلند به رخش گفت: « می دانی در حالی که زین تو را به دوش داشته ام چه قدر راه آمده ام؟ »
بعد برای دلداری خودش دوباره گفت: « عیبی ندارد. رسم زمانه این است.

مهاجر
مهاجر
شماهم این بوی بهار رو حس میکنید که داره میاد؟

مهاجر
مهاجر
تنهایی خیلی بددردیه🥺

?
?
۲۸ ساعت تب و لرزم قطع نمیشه

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
ظهر خوابیدم الان شوعرم ز زد بیدارم کرد:خواب

مهاجر
مهاجر
هوا هوای قدم زدن تو کارخونه پدر زنمه که منو به عنوان مدیرعامل جدید برده به پرسنل کارخونه مون معرفی کنه.

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو