یافتن پست: #بیداری

حضرت@دوست
حضرت@دوست
من دچار درد بی پایان شب بیداری ام ..

روزهای بی تو بودن خواب را از من گرفت...!!!

EDRIS
EDRIS
توی بیداری ازمن دوری اما تو رو هر شب توی رویام دارم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بیداری اش نشد در تمام عمر/بخت مرا به یاد که در کرده اند؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم

آوار پریشانیست ، رو سوى چه بگریزیم؟
هنگامه حیرانیست، خود را به که بسپاریم؟

تشویش هزار "آیا"، وسواس هزار "اما"
کوریم و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیماریم

دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته‌ ست
امروز که صف در صف خشکیده و بی باریم

دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی‌ بریم، ابریم و نمی‌ باریم

ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید؟ گفتیم که بیداریم

من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم


wolf
wolf
بیداری ...؟
آری بیدارم… چرا که اگر”دار”ی داشتم، یا قالی زندگیم را خودم میبافتم، یا زندگیم را به”دار”می آویختم وخلاص… پس بی”دار” بی”دار”م ...!

سکوت شب
سکوت شب
از دوراهی متنفرمممم {-6-}

milad
milad


بیداری این روزا خواب تلخیه...

wolf
wolf
از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی ، نه میل سخن داریم...

آوار پریشانی‌ست ، رو سوی چه بگریزیم ؟
هنگامۀ حیرانی‌ست ، خود را به که بسپاریم...؟

تشویش هزار «آیا» ، وسواس هزار «اما»
کوریم و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیماریم...

دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته‌ست
امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم...

دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی‌بریم ، ابریم و نمی‌باریم...

ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید ؟ گفتیم که بیداریم...

من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم...



Sare
Sare
‏عمه م عکس شوهرش رو گذاشته و نوشته گرمای نگاهت کرسی سرمای پاییزیست و برق نگاهت مهتاب چراغ بیداریِ من لبخند بزن

بابام زیرش کامنت گذاشته حالا حسن آقا چند وات هست؟{-15-}
شبها روشن نکن پشه دورش جمع میشه{-15-}

ای خداااا{-18-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عقل و دین

مگر چه ریخته ای در پیاله ی هوشم
که عقل و دین شده چون قصه ها فراموشم


تو از مساحت پیراهنم بزرگ تری
ببین نیامده سر رفته ای از آغوشم

چه ریختی سر شب در چراغ الکلی ام
که نیمه روشنم از دور و نیمه خاموشم

همین خوش است همین حال خواب و بیداری
همین بس است که نوشیده ام ... نمی نوشم

خدا کند نپرد مستی ام چو شیشه ی می
معاشران بفشارید پنبه در گوشم

شبیه بار امانت که بار سنگینی است
سر تو بار گرانی است مانده بر دوشم ....


LOEY♡
LOEY♡
هیچ رویایی به پای بیداریم با تو نمیرسد

خواب ها فقط خودشان را اذیت می کنند !

wolf
wolf
شب
به عشق ِ ماه ..
ماه
به عشق ِ ستاره ..
و من
به عشق
" تو "
زیر نور ماه
بیداریم ...

چه چرخه ی عاشقانه ای ...!!



wolf
wolf
کامنت اول (:

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ز خون دل وضو سازم،........
من و پیچاک زلف آن بت و بیداری شبها
کجا خسپد کسی کش می خلد در سینه عقربها

همه شب در تب غم می پزم با زلف او حالی
چه سوداهاست این یارب که با خود می پزم شبها

گهی غم می خورم گه خون و می سوزم به صد زاری
چو پرهیزی ندارم، جان نخواهم برد از این تبها

-http://cdn.bongtunes.ir/kurdi/shadfaraj/Shad-Faraj-To-Nazani-128-(kurdi)%20%5b%20BongTunes.Com%20%5d.mp3

wolf
wolf
گر چه با یادش ، همه شب
تا سحر گاهان نیلی فام ، بیدارم
گاهگاهی نیز ، وقتی چشم بر هم می گذارم
خواب‌های روشنی دارم ، عین هشیاری
آنچنان روشن كه من در خواب
دم به دم با خویش می گویم كه : بیداری ست
بیداری ست ، بیداری ...

اینك ، اما در سحر گاهی ، چنین از روشنی سرشار
پیش چشم این همه بیدار ، آیا خواب می بینم ؟
این منم ، همراه او ؟ بازو به بازو
مست مست از عشق ، از امید ؟
روی راهی تار و پودش نور ، از این سوی دریا
رفته تا دروازه خورشید ؟
‌ای زمان ،‌ ای آسمان ،‌ ای كوه ،‌ ای دریا
خواب یا بیدار ، جاودانی باد این رؤیای رنگینم ...


فریدون مشیری

صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو