هادی
مپرس شادی من حاصل از کدام غم است
که پشت پرده ی عالم هزار زیر و بم است
زیان، اگر همه ی سود آدم از هستی ست
جدال خلق چرا بر سر زیاد و کم است
اگر به ملک رسیدی جفا مکن به کسی
که آنچه کاخ تو را خاک می کند، ستم است
خبر نداشتن از حال من بهانه ی توست
بهانه ی همه ظالمان شبیه هم است
کسی بدون تو باور نکرده است مرا
که با تو نسبت من چون دروغ با قسم است
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست
وگرنه فاصله ما هنوز یک قدم است
مهاجر
همچنان که در آرامش خوابیدید چشمان بیدار من داره امنیت رو براشماها فراهم میکنه
عمو مهاجر جونتون عین شیر حواسش به همه چیز هست
رها
کی بود حرف سیرابی زد :/جوگیر شدم کله پاچه گرفتم و گفتم روی هیزم میپزم :/دهنم سربیس شد :/
Tasnim
لطفا پول باکس و شکلات و خرسهای ولنتاینتون رو برید بدید به فقرا.
مهاجر
عاشقت بودم ولی بدجور سوزاندی مرا
نقره داغش میکنم دل را اگر یادت کند
تهمت نالایقی برما زدی رفتی قبول
در پی لایق برو ماهم تماشایش کنیم
Tasnim
امروز رفتم راهپیمایی
به چشم دیدم غرفه وزارت بهداشت و غرفه شهرداری تهران، جایزه بچه ها رو که بنا بود بدن قایم کردن، آخر سر دزدیدند و جمع کردن بردن
aliaga
✅ امام هادی علیه السلام:
🌟 بار خدایا! وعدهای را که به اهل بیت (ع) دادهای تحقّق بخش و زمین خود را با شمشیر قائم آنان پاک گردان
🌟 و به وسیله او، حدود تعطیل شده و احکام فرو نهاده و تغییر یافته ات را برپا دار
🌟 و به برکت وجود او، دلهای مرده را زنده ساز و خواستههای پراکنده را یک پارچه گردان
🌟 و زنگار ستم را از راه خود بزدای تا اینکه حقّ، با دست او، در زیباترین چهره اش آشکار شود
🌟 و در پرتو نور دولت او، باطل و باطل گرایان نابود شوند و چیزی از حقّ و حقیقت به واسطه ترس از هیچ انسانی، پوشیده نماند.
📚 «مصباح الزائر، صفحه ۴۸۰»
هادی ساعت دو باید سر کوچه باشیا
بله دا
تخته رو گرفتم خیلی خوب شد
کو
چند گرفتی