یافتن پست: #بنویس

마흐디에
마흐디에
چله دعای سلامتی آقا صاحب زمان💚
به نیت ظهور هرچه زودترشون و حاجت روایی همه 💚



بسم الله الرحمن الرحیم
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکشَفَ الْغِطَاءُ
وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ
وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیک الْمُشْتَکی وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
اَللَّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَینَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِک مَنْزِلَتَهُمْ
فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
یا مُحَمَّدُ یا عَلِی یا عَلِی یا مُحَمَّدُ
اِکفِیانِی فَإِنَّکمَا کافِیانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکمَا نَاصِرَانِ
یا مَوْلانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ
اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی
السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطاهرین.

شامی
شامی
@hadi
سلام اقا هادی چند روزه نمیتونم وارد سایت شم همش این ارور و میده. به زور یه وقت بشه.


aliaga
aliaga
دوستان عزیز وقت بخیر...

تو این حدود ۱۲روزی ک گذشت از آمارگیری قبلی

چه کاری یا حرکت امام زمان پسند تونستین

انجام بدین ؟؟؟

احیانا اگه از ریا شدنش میترسین تو پی وی برام بنویسین ک بدون معرفی

اینجا برای دیگر عزیزان نشر بدم...

لطفا همگی همکاری کنید-گل-

اللهم عجل لولیک الفرج...

....
....
بودنم را هیچ کس باور نداشت
هیچکس کاری به کار من نداشت
بنویسید بعد مرگم روی سنگ
با خطوطی نرم زیبا و قشنگ
آنکه خوابیده در این گور سرد
بودنش را هیچ کس باور نکرد

یاس
یاس
ببخشید متوجه نشدم تماس گرفتید.
( زل زده بودم به گوشی تا قطع کنی، بعدا پیامت بدم )

{-54-}

رها
رها
میگه :

باده نی در هر سری شر می‌کند..
آنچنان را آنچنان تر می‌کند...

گر خورد عاقل، نکوفر می‌شود!
ور خورد بدخوی بدتر می‌شود...

لیک چون اغلب بدند و ناپسند..
بر همه می را محرم کرده اند...

حکم غالب راست،چونکه اغلب بدند!
تیغ را از دست رهزن بستدند...



پ. ن:یجا هم از مولانا می‌پرسند که آیا می حرام است و در جواب می‌گوید :تا که خورد؟!!

هادی
هادی
چجوری دعا می کنید؟

مثلا من یه تسبیح برمیدارم دونه دونه مسائل رو یادم میندازم میگم خدایا اینجوری کن خدایا اونجوری کن خدایا اینجوری نکنی اونجوری میشه هاااا :خخخ

♡✓
♡✓
بابا بزرگم امشب یادش افتاد که باباش فوت کرده داره زار زار گریه میکنه حالا هر چی بهش میگیم خیلی وقت فوت شده قبول نمیکنه میگه برا من امروز خبر اوردن 🥺

Tasnim
Tasnim
میشه دعا کنید امروز گره کارم باز بشه؟

...
...
💢

مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت.
چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت، چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند.
او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود.
خودش هم کنار دکه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق می کرد و مردم هم می خریدند.

کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد.
وقتی پسرش از مدرسه نزد او آمد، به کمک او پرداخت.
سپس کم کم وضع عوض شد.
پسرش گفت: پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود بیاد.
باید خودت را برای این کسادی آماده کنی.

پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند پس حتماً آنچه می گوید صحیح است.
بنابراین کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد.
فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت.

ماریا
ماریا
بفرمایید چای در کنار لوکوم میوه....
در یک هوای بارانی و زیبااااااااااا
{-57-}{-143-}

خانوم میم
خانوم میم
وژدانا از خرید کردن متنفرم
کاش تو زندگیم همه خریدا رو شوهرم کنه من فقط لیست بنویسم :|

خانوم اِچ
خانوم اِچ
روحم گندیده

....
....


گل سنی بن اوزلدیم حیالیم اول سءودییم
گل سنی بن اوزلدیم کالبه ضارار
ور آرتیق بی کارار
جانه دوا دیلیمده واردی دوعا
اولاشیبدا سانا ساریلامای
اویکومدا بیله دویوروم سسینی
سیجاجیک الرینی توتوییروم
سنه جانیم فدا گل منه یار یار یار
کی می تونه معنی کنه برامون

...
...
💢

ملا دلباخته دختر کدخدا شده بود. او از هر فرصتی برای ابراز عشقش استفاده می‌کرد. روزی از جانب عموی ملا نامه‌ای رسید که وضع او را ناگوار توصیف می‌کرد. درنتیجه پدر ملا وی را برای پرستاری و مراقبت از برادرش به محل زندگی او در شهری دور فرستاد.
ملای عاشق پیشه، برای اثبات دلدادگی خود و اینکه دخترک را هرگز فراموش نخواهد کرد به وی قول داد هر روز برایش نامه بنویسد. از آن به بعد هر روز نامه‌رسان درِخانه ی کدخدا را دق‌الباب می‌کرد.
دختر کدخدا نیز برای دریافت نامه، خود را شتابان به درب منزل می‌رساند.
به نظر شما این داستان چه فرجامی داشت؟ آیا ملا به وصال یار رسید؟!

بله… بالاخره نامه‌نگاری روزانه اثر خود را گذاشت و دختر کدخدا ازدواج کرد. اما نه با ملا… بلکه با نامه‌رسانی که هر روز او را به واسطه ی نامه‌های ملّا می‌دید.😊

صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو