لنکاوی یکی از زیباترین جزایر کشور مالزی با طبیعتی زیبا به شمار می رود. فریبندگی های فوق طبیعی لنکاوی٬ همین جا پایان نمی یابد؛ تقریبا تمام جاذبه های اصلی لنکاوی ریشه در حکایات و افسانه ها دارند. در حالی که این داستان ها به فرهنگ محلی طعمی خاص می دهند، فهمیدن چگونگی جذب بازدیدکننده در لنکاوی، چندان سخت نیست. زیبایی طبیعی، ماسه های سفید، نسیم ملایم، آب های روشن کریستالی، آبشارهای آرام و فضایی آرامش بخش، مناسب سرگرمی های بی سر و صدا و آرام است. لنکاوی، محلی عالی برای دوستداران طبیعت است. سواحل بسیار آن، درختان استوایی همیشه بهار و جنگل های بارانی اش، پناهگاهی امن برای حیات وحش محلی و جانداران دریایی به حساب می آید. [ لینک]

[ لینک]

دلم سخت گرفته است...
با چشمایی بارانی و دلی پر غم...
خدایا کی تمام میشود روزهای غم انگیز دفتر عمرم؟؟
دیگر طاقت اینهمه غم را ندارم...
من چه کنم با حجم غریبانه های دلم؟؟
من چه کنم با دلم که در خون میغلتد؟؟
منم و دل پرخونم

بی تو
اینجا که منم
سخت هوا بارانیست
تو نظر کن
به دلم
حال دلم خوب شود ...

‌کشاورز دعایِ باران خواند
و باران آمد
کاش تو را خواسته بود
کاش تو آمده بودی
#هوای_بارانی
#یا_صاحب_الزمان
‌

ساینا باز سوت و کور شده
بعضی وقتا انقدر شلوغ میشه که میترسیم سرور خرابشه بعضی وقتام انقدر خلوته که پرنده هم پر نمیزنه توش

تا حالا غروب رفتی شلمچه؟

تا حالا غروب رفتی شلمچه، به یاد غروب بقیع؟ تا حالا رفتی شلمچه،‌ کنار آب بارانی که مانده به یاد علقمه و بچه هایی که با لب تشنه خون دادند؟ تا حالا در شلمچه با جمعیت کم نماز جماعت خوانده‌ای، به یاد نماز جماعت‌های شب‌های عملیات که ملائکه هم در آن شرکت می‌کردند؟ تا به حال غروب شلمچه را دیده‌ای به یاد غروب ستاره‌هایی که هر کدام کهکشان کهکشان عشق به خدا بودند؟ شده تا به حال بین جمعیتی با صدای بلند گریه کنی و کسی دلیل گریه کردنت را نخواهد؟ آخر آنجا همه یک درد دارند، درد جدا ماندن، ‌درد عقب ماندن از کاروان، درد تحمل نکردن شهر. آخر کجای شهر یا روی کدام ساختمان‌ها می‌شود عشقی را یافت که لابه لای تپه های فتح المبین پیدا کرد؟

بادیدن این عکس نوشته یاد خودم افتادم یاد دوشنبه وپنجشنبه شب ها

راستی چند بار به دل امام زمانت زخم زدی

راستی چرا یادمون میره

چرا ساعت پخش فلان برنامه فلان مسابقه یادمان نمیره

راستی امروز باز دوشنبه است

باز امشب محاسن آقا تر میشه؟؟؟؟؟؟

خدایا اگر امشب به اسم من پرونده من چشم های قشنگ آقا بارانی شه

خدایا من همین الان ببر

یا هم به مظلومیت همان امام غریب امشب ما را به اسم آقامون بخر

ما را برا خودت سوا کن

مثل شهدا

شهدای که این روزها مدافعان شهید هستند

شعر کامل یا علی گفتیم و عشق اغاز شد:
از بیابان بوی گندم مانده است
عشق روی دست مردم مانده است
باز هم یک روز طوفان می شود
هر چه می خواهد خدا آن می شود
می روم افتان و خیزان تا غدیر
باده ها می نوشم از جوشن کبیر
آب زمزم در دل صحرا خوش است
باده نوشی از کف مولا خوش است
فاش می گویم که مولایم علیست
آفتاب صبح فردایم علیست
هر که در عشق علی گم می شود
مثل گل محبوب مردم می شود
تا علی گفتم زبان آتش گرفت
پیش چشمم آسمان آتش گرفت
آسمان رقصید و بارانی شدیم
موج زد دریا و طوفانی شدیم
بغض چندین ساله ی ما باز شد
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
یا علی گفتیم و دریا خنده کرد
عشق ما را باز هم شرمنده کرد
یا علی گفتیم و گلها وا شدند
عشق آمد قطره ها دریا شدند
از سکوت و گریه سرشارم علی
تا همیشه دوستت دارم علی(ع)

من زیر چتر خود هستم
تو زیر چتر خود ...
و بارانی که
هی هدر می‌رود .

نور یادت در دلم تابید قلبم جان گرفت
کوچه های سینه ام آقا چراغانی شدند

در حصاری محکم از اعمال بد کردارها
لحظه های بودنت گویا که زندانی شدند

بر دلم الهام شد آقا که از من دلخوری
چشم هایم باز هم چون ابر بارانی شدند

شیعیان گلهای خوش بویند از باغت ولی
غصه ام اینست بر بیگانه ارزانی شدند

ای گوارا آب نازل شو دگر از آسمان
شیعیان در غیبتت بد جور قربانی شدند

توکل یعنی اجازه دادن به خداوند ، که خودش

تصمیم بگیرد

تو فقط بخواه و آرزو کن ، اما پیشاپیش شاد باش

و ایمان داشته باش که رویاهایت ، هم چون

بارانی در حال فرو ریختنند!

پیشاپیش شاد باش و شکر گذار ، چرا که خداوند

نه به قدر رویاها

بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می

بخشد!