یافتن پست: #او

امیر علی
امیر علی
یه ﻧﻔﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ
ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺘﺎﻣﻮ ﻻﯾﮏ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻗﻠﺒﻢ ﻣﯿﺮﻩ ﺭﻭ ﻫﺰﺍﺭ...









زدم ﺑﻼﮐﺶ ﮐﺮﺩﻡ!
ﺷﻮﺧﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺲ ،‏ « ﻗﻠــ‌‌♥️ــﺒﻪ‏»
ﺩﺭﺩ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﮐﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ؟ 😐

♡✓
♡✓
سلام به همه
صبحتون بخیر و شادی



aliaga
aliaga


صفحه۱۱۹

[لینک]

امیر علی
امیر علی
میدونستی هرگز نباید این شوینده هارو باهم قاطی کنید؟

_وایتکس+الکل:
به ریه،کبداسیب جدی میزند
_وایتکس+آمونیاک:
موجب انفجار می‌شود
_مایع سفیدکننده+سرکه:
سوختگی چشمی
_جوش شیرین+سرکه:
باعث انفجار می‌شود
_سرکه+آب اکسیژنه:
آسیب به ریه وگلو
_سرکه + انواع تمیزکننده"جوهرنمک":
آسیب به ریه وچشم

_به هیچ عنوان مارک های مختلف تمیزکننده راباهم مخلوط نکنید

امیر علی
امیر علی
این دوتا پیر مرد با همکاری هم و طی یک عملیات ۱۰ دیقه ای و با تجهیزات بیل و کلنگ و پراید گل رُز من از جا کندن و دزدیدن و بردن :))))))))

امیر علی
امیر علی
مقداری آب سرد روی مچ دست و پشت گوش تون آغشته کنید

خانوم میم
خانوم میم
چالش کتاب راه بندازیم؟

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
-صبح بخیر-

rahim
rahim
ن خدایش چطوری از 40 تا بازدید کننده یهوی پرید 60 تا اونوقت همه 4 نفر به من سر زدن :خخخ

خانوم میم
خانوم میم
چه ساکت🚶🚶🚶

رها
رها


-هر چقدر اصیل تر،عمیق تر،ارزشمندتر و قابل اعتمادتر باشی,بخاطرِ آسیب های زیادی که تجربه کردی،
به کسی زخم نمیزنی،چون از میزان درد و ذات رنج خبر داری!
تو زمانی یک انسان درست هستی که اجازه ندی تکه های وجودت عقده و باعث شکستن دیگران بشه ....👌🙃

استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
سرتیتر خبرها: دیفن هیدرامین تأثیر خودشو گذاشته و خواب آلود هستم.

مهاجر
مهاجر
آهنگ صدای تو پر از شور اذان است
جذّاب تر از "جاذبه ی ماه" بَنان است!

چشم تو نه یاقوت و عقیق و نه زمرّد
فیروزه ترین معدن الماس جهان است!

شیرینی لبخند تو خرمای جنوب است!
دلچسب تر از بامیه های رمضان است!

گل بوسه ی تو قند تر از قند فریمان!
یا نه... عسل خالص کوه سبلان است!

حلوای لبت باسلوق اصل مراغه ست!
خوشمزه تر از نان کُماج همدان است!

با شهد لبت کم شد اگر رونق سوهان
از بخت بد حاج حسین و پسران است!

در وصف وجودت چه بگویم، چه نگویم؟
چشم و لب و قد تو چنین است و چنان است!...

rahim
rahim
موقعی که تازه جوان شدم و خیال ازدواج به سرم زد مادرم اصرار داشت با دختر باایمان و باحجابی ازدواج کنم که تا آخر عمر یار و یاورم باشد. با همین معیارها هر دختری را که از همسایه و فامیل می‌شناخت به من پیشنهاد داد اما متاسفانه من تنها به دنبال یاری زیبا بودم.

مدتی گذشت و کسی که به دنبالش می‌گشتم را یک روز توی خیابان دیدم و در یک نگاه عاشقش شدم. تعقیبش کردم و خانه‌اش را پیدا کردم. ما زیر یک سقف رفتیم. همسرم زیبا بود اما نه باحجاب بود و نه باایمان.
عاشق او بودم و هرکاری برایش می‌کردم. وقتی گفت باید خانه‌مان در محله‌های بالاشهر باشد قبول کردم. گفت می‌خواهم درس بخوانم، قبول کردم و تلاش کردم تا به راحتی به تحصیل بپردازد. حتی موتورم را دادم و برای همسرم ماشین خریدم. روزها همین طور سپری شدند ولی او هر روز بیش‌تر تغییر می‌کرد.

او دیگر بهانه‌گیر شده بود و به هر دلیلی با من قهر می‌کرد. مشغولیتش با موبایلش بود و من هم انتظار می‌کشیدم دوباره همان همسر خودم شود اما یک شب روبرویم نشست و از طلاق توافقی گفت که بعدا مشخص شد به خاطر عشق‌اش به هم کلاسی‌اش این درخواست را کرده است.می‌گفت به درد هم نمی‌خوریم.

فاطمه
فاطمه
آخهی, ماه چه قشنگه, :فکر

صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو