یافتن پست: #از

√ محسن قـوامــی
√ محسن قـوامــی
‏تو مالک چیزی هستی که مرگ نتونه از تو بگیره. مابقی هرچی که هست فقط توهم مالکیته.

...
...
‌های_گیلاس

اواخر موشک‌باران متوجه شدیم که گل‌های سرخ برگ داده‌اند، برگ‌های سبز روشن و کوچک. غنچه‌هاشان هم باز شده بودند. بی‌آنکه کسی باشد که نگاهشان کرده باشد.
بر ساقه‌های لخت انار هم برگ‌های سرخ و ریز جوشیده بود، انگار آدم‌ها باشند یا نباشند مهم نیست...
اما حالا فکر می‌کنم که شاید حق با بود، با همان ساقه‌های لخت.
بر این پهنۀ خاک چیزی هست که به‌رغم ما ادامه می‌دهد، نفس بودن به راستی موکول به بودن ما نیست،
و این خوب است، خوب است که جلوه‌های بودن را به غم و شادیِ ما نبسته‌اند، خوب است که غمِ ما، با استناد به قول شاعر «اگر غم را چو آتش دود بودی» دودی ندارد، تا جهان جاودانه تاریک بماند.



کاش میشد امکان به اشتراک گذاشتن بوی شکوفه‌‌ها رو با کسانی که دوسشون داریم رو اضافه کرد!

...
...
تنها دلیلی که بخاطرش هنوزم عشق و دوست داشتن رو باور دارم اینه که میبینم خودم چجوری میتونم بقیه رو دوست داشته باشم.
پس بهار است عزیزِ من. بیا تمام حرف‌های جدی و سوال‌های تلخمان را بریزیم توی آشغالی و درش را ببندیم. حالا وقتِ حرف زدن نیست. بیا به حرف گوش کنیم؛
"درخت را که بلد شدیم، حرف از یادمان رفت".
بیا درخت را بلد شویم.

√ محسن قـوامــی
√ محسن قـوامــی
-من میترسم از اینکه خوشحال باشم.
+چرا؟
-چون هردفه خیلی خوشحال میشم یه اتفاق بد میوفته

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i


این دکلمه با صدای خودم هس ....

donya
donya 👩‍👧‍👦
من واقعا نمی دونم مامانم چجوری بحث رو از لیوانای کثیفی که تو اتاقم مونده به اخلاقم که به خانواده ی بابام رفته می کشونه :))

donya
donya 👩‍👧‍👦
کیک تولد شوشو
چطور شده؟

رها
رها
سلاااااامممم

جآنم❤
جآنم❤
ناگهان به خودش آمد و دید که مدتی‌ست نشسته کنجی و دارد به همه چیز فکر می‌کند. شبیه به آدمِ در حال غرق شدنی خودش را از آب بیرون کشید، نفسش را داد بیرون و گفت: بی‌خیال! بلند شد و برای خودش چای ریخت و دوباره به کارش مشغول شد.
مدتی بود که تا مرز خستگیِ مفرط کار می‌کرد و اعتقاد داشت که آدم نباید یک ثانیه هم بی‌کار شود، وگرنه می‌نشیند عمیقا فکر می‌کند و عمیقا غصه می‌خورد و عمیقا پیر می‌شود...

جآنم❤
جآنم❤
تو نوشته بودی غیر از من دوستی نداری که با او مکاتبه کنی و درد دلت را پیش او بگویی.
عیب ندارد غصه اش را نخور.
آدم بعضی وقت ها حس می کند که احتیاج به همدردی دارد و اگر نتواند عقده ی دلش را باز کند کارش سخت خواهد بود.
من هم اوقاتی برایم پیش می آید که حرف ها از دهنم بیرون می ریزد؛
اما کسی را نمی یابم که آن ها را به او بگویم..

_ تبریز ۱۳۴٠/۹/۱۱
نامه از صمد بهرنگی به یوسف

محمّد
محمّد
و این هم ریحانه خانم



فاطمه
فاطمه
من بچه های مهدکودکی رو دوس دارمم. و همون پیش دبستانی.
مخصوصا وقتی تعطیل شدن با یه کیف کولی منتظر مامان باباهاشونن. :اکلیلی

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
واقعا آدم ی چیزهای می فهمه بعدش اصلا مثل قبل نمی تونی باشی با اون طرف می بینی چقدر بازیگر خوبی هس ....

یاس
یاس
نخبه معلول کنکور انسانی و پدرش در گذشت :(
:گگگ
لعنت بهت دنیا

شامی
شامی
@goleyas
پریای قشنگ و مهربونم تولدت مبارررک :ماچ امیدوارم همیشه ی همیشه خنده هات از ته دل و غرق خوشبختی باشی وهرچی که لایقشی نصیبت بشه گلم:x:اکوری
:کیک


صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو