یافتن پست: #74

فاطمه
فاطمه
زندگی:))
سرزندگی:))
برای مشاهده تصویر بزرگتر کلیک کنید


g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i


ﻛﺒﻮﺗﺮ دﻟﻢ از ﻟﺐ ﺑﻮم دﻟﺖ ﻧﻤﻴﭙﺮه
ﺑﻴﺨﻮد ﺳﻨﮓ ﻣﻴﺰﻧﻰ ﺑﻪ ﭘﺮم
ﭼﺸﺎت در ﺑﺎغ ﺳﺒﺰه ﺑﻪ وﻟﻠﻪ
ﻋﺸﻖ ﻳﻌﻨﻰ ﺧﻮدت ﺑﻴﺎ درد ﭼﺸﺎت ﺑﻪ ﺳﺮم
ﻣﻴﺨﺮم ﻧﺎزﺗﻮ ﻫﺮ ﭼﻘﺪم ﻛﻪ ﺑﮕﻰ

فاطمه
فاطمه
بچه ها دلم میخواد نقاشی با آبرنگ یادم بگیرم تو این سبک کارها.
شما نمیدونین اسم این سبک چیه ؟؟
برای مشاهده تصویر بزرگتر کلیک کنید


g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i


اینم شعرای فایز عخی .:خخخ

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i


این دکلمه با صدای خودم هس ....

خانوم اِچ
خانوم اِچ
مهمونامون نمیرن چراااا😭😭

محمّد
محمّد
هرچی با تجربه‌تر میشی میفهمی "دوستت دارم" حرمت داره و نباید خرج هر کسی کنی

√ محسن قـوامــی
√ محسن قـوامــی





••••★☆★••••

نَہ ساقےاَم،
نَہ صیّاد،
نگہبانِ واژگانم.

شاعرے معاصر هستم
بےنام وُ نشان
ڪہ براے نشانیدنِ لبخندے
بَر لب‌هاے ماه
وَ پروازاندنِ هر ستاره
بَر لبہ‌هاے نور،
بہ باغِ ایّامِ تَنَت سَفَر مےڪُنَد!

••••★☆★••••



Aseman
Aseman
ب گرگ گفتند:
توام مثل بقیه هر روز با یک آهو باش...
گرگ گفت:
من اگه میخواستم هر روز با یک آهو باشم...
اسمم کفتار میشد نه گرگ...

مهاجر
مهاجر
دوستان عزیز مجبورم اعتراف کنم که من بتمن هستم و شبا امنیت شهربامنه
قرار نبود لو بره ولی بانک شهر لو داد متاسفانه


شامی
شامی
تا حالا الوچه رو اینطوری خوردین؟با نعناع و سیر هم میشه:به اصلا یه وضعییییی .ما مازنی ها بهش میگیم هَلی کِتِنی:D


♡✓
♡✓
‏ای شراب تلخ من!
ترک تو تسکینم نداد
بی تو بودن هم
شبیه با تو بودن
مشکل است ...!!!




حضرت@دوست
حضرت@دوست
یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت

أرسل نسمة مسائيه
تصل إلى روحك
كن كما رسمتك بخيالي
أكن لك أكثر مما رسمتني بخيالك
لا أعلم تفسيرا
حينما أكون معك تضيع كل تعابيري
وأنسى أبجديتي
فقط أبحر في خيالاتي
التي تأخذني حيث أنت
أشعر بك
حنينك


g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i


گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
با صدای خودم ....

pedram
pedram




تو که گرمای تب دستامی
تو که درمون همه دردامی
تو به خوبیِ شب دیداری
تو پرستار دل بیماری
تو به خوبیِ شب دیداری
تو پرستار دل بیماری
مگه گل قرمز به من هدیه ندادی که دادی
توام یه شبا دلت ریخت
به من تکیه ندادی که دادی
مگه نفساتو به من هدیه ندادی؟
چرا پس فرصت گریه ندادی؟
@all :))

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو